شناسه خبر:89010
1403/8/30 19:28:00

سیراحمد قشمی: حیفم آمد از انسانی بزرگ، رزمنده‌ای شجاع از جنس زینبیان تاریخ، اسطوره‌ای مثال‌زدنی، شخصیتی تاریخ‌ساز، اندیشمندی مبارز، مجاهدی کارآزموده و خستگی‌ناپذیر و تافته‌ای کم‌نظیر از رشادت و شجاعت در عصر انقلاب اسلامی چند کلامی هرچند کوتاه، نگویم.


در آستانه برگزاری کنگره ملی خواهر دباغ بر آن شدیم چند سطری کوتاه از آن بانوی بلندمقدار، الگو و نمونه زن انقلابی و مبارز، بنگاریم و به خاطرات هم‌رزمان و هم‌سنگران این بانوی مبارز نقب بزنیم.
دراین‌بین خاطراتی کوتاه اما خواندنی از «سیداحمد قشمی» در وصف خانم مرضیه حدیدچی، معروف به خواهر دباغ را از نظر بگذرانید:
حیفم آمد از انسانی بزرگ، اسطوره‌ای مثال‌زدنی، شخصیتی تاریخ‌ساز، اندیشمندی مبارز، مجاهدی کارآزموده و خستگی‌ناپذیر و تافته‌ای کم‌نظیر از رشادت و شجاعت در عصر انقلاب اسلامی چند کلامی هرچند کوتاه، نگویم؛ آشنایی ما با ایشان از سپاه شروع شد. در همان دقایق اولیه ورودش به سپاه همدان نظر همه را به خود جلب کرده بود؛ چراکه تا آن زمان بانویی با این شکل و شمایل، آن‌هم با کسوت فرماندهی سپاه پاسداران، در باور کسی نمی‌گنجید. داستان گذشته حماسی و مبارزاتی‌اش، زندان، شکنجه و هجرتش به خارج از کشور، حضور تأثیرگذارش در لبنان، سوریه، عراق، انگلستان و غیره، همچنین نزدیک به دو سه ماه حضور در فرانسه و در نوفل‌لوشاتو و کنار امام بودنش، خلاصه شنیدنی‌های زندگی مبارزاتی‌اش بر سر زبان‌ها افتاده بود و دهان به دهان در همدان و دیگر شهرهای ایران آوازه مردم شده بود.
او کسی بود که با نظر امام‌ (ره) در آغازین روزهای فرمان تأسیس سپاه، فرمانده سپاه همدان شد؛ بعد از سال‌ها مفارقت و دوری، فرمانده وارد شهر محل تولدش می‌شود.
لحظه‌های ابتدایی ملاقات اندکی رؤیایی به نظر می‌رسید؛ پوشش و حجابی منحصربه‌فرد که تا آن روز کسی مشابه‌اش را ندیده بود. او با چهره‌ای مصمم و قیافه‌ای چریکی و ورزیده که همراهش یک قبضه کلت کمری و بر دوشش یک قبضه اسلحه یوزی بود، در محل سپاه حضور پیدا کرد.
آری سپاه تازه‌تأسیس همدان افتخار فرمانده‌ای مبارز و به تمام معنا ایثارگر را برای خود پیدا کرده بود. بانویی که تاریخ مجاهدت‌های او از نهضت و قیام حضرت روح‌الله خمینی و از سال 1342 در سنین سیزده چهارده سالگی شروع شد.
آنچه از جایگاه ایشان نزد رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) شنیده می‌شد، بیشتر و بیشتر فضای انقلابی و معنوی را در بچه‌های سپاه شعله‌ور و نگاه مردم شهر و دیارش را نیز به خود بیشتر معطوف می‌کرد.
از ابتدا مشخص بود که او فردی تشکیلاتی، برنامه‌ریز، کارآزموده و آموزش‌دیده است. در گام اول شورای فرماندهی سپاه را تشکیل داد؛ در اندک زمانی، مسئولیت‌های یکایک اعضا را مشخص و تقسیم کار کرد. در آن روزهایی که نیروهای سپاه استان تعدادشان به کمتر از 35 نفر می‌رسید و باید این اندک سپاهیان جایگزین شهربانی، ژاندارمری و ارتش آن روز برای ایجاد نظم و انضباط و حراست از انقلاب می‌شدند و تمامی وجود خود را می‌گذاشتند، فرماندهی مقتدر و رزمنده‌ای شجاع از جنس زینبیان تاریخ بر سر سپاه همدان سایه افکند.
در توزیع و تقسیم مسئولیت‌ها در آن موقعیت سخت و دشوار که هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود و نخواهد شد، قرعه فال برای پذیرش مدیریت داخلی سپاه و مسئولیت گزینش و جذب نیرو به نام بنده ناچیز زده شد و هرکدام از اعضای شورا مسئولیت سنگین خود را شناختند. کمالات اخلاقی، دلسوزی‌ها و محبت‌های مادرانه او در کنار شجاعت، ایثار و شهامتش قرار گرفته بود.
مجاهدت‌های شبانه‌روزی او در آن روزهای سخت و پُرفرازونشیب از ایشان الگوی رفتاری مقبول و ستودنی برای بچه‌های سپاه ساخته بود؛ به‌طوری که اندک بچه‌های سپاه به تأسی از ایشان، در پاسداری از انقلاب شب و روز نمی‌شناختند و دیگر خواب و استراحت برایشان بی‌معنا شده بود.
هروقت نام امام به زبانش جاری می‌شد، با احترام و از عمق جان می‌گفت، «حضرت امام رضوان‌الله تعالى علیه» و هر موقع نام رهبر فرزانه انقلاب را به زبان می‌آورد، از صمیم قلب می‌فرمود «حضرت آقا حفظه‌الله تعالى» و بعد برایشان دعا می‌کرد.
به ضرس قاطع باید گفت او یگانه دوران و یک استثنا بود؛ وجود انحصاری او علاوه‌بر اینکه بین کشورهای اسلامی و زنان ایران‌زمین تأثیرگذار بود، بین مردان در عصر حاضر و جهان امروز نیز بسیار مغتنم بود. امید است یاد و خاطره او را در حکم زن فداکار انقلاب به طریقی زنده نگاه دارند و برای عصرها و نسل‌ها و آیندگان الگویی زنده، پویا، مجسم و در معرض دید انسان‌های پیش رو برجای بگذارند.

شناسه خبر 89010