یک نویسنده همدانی با اشاره به اینکه تا آنجا که بنده اطلاع دارم و در فرهنگ شفاهی همدان به آن رسیدهام همدانیها برای شبهای چله و یلدا برنامههای خاصی داشتهاند، عنوان کرد: نکته مهم در آیین برگزاری شب یلدا و شب چله در همدان این است که بهواقع نزد مردم همدان شب «نکوداشت پدربزرگها و مادربزرگها» بوده است.

علی جهانپور با بیان اینکه شب یلدا و شب چله تفاوتی باهم دارند، گفت: شب یلدا آخرین شب پاییز است، اما شب چله نخستین شب دیماه بوده؛ بهواقع شب چله برابر با نخستین شب چله بزرگه ایرانیان است.
این همدانپژوه با اشاره به اینکه یلدا کلمه غیر فارسی و غیر ایرانی است و ریشه سریانی دارد، ابراز کرد: کلمه یلدا از سریانی به زبان عربی رفته و دستور زبان و تصریف آن را پذیرفته و تبدیل به مولد و تولد شده و سپس به زبان فارسی آمده است.
* پاسداشت یلدا به جهت زایش نور و خلاصی یافتن خورشید از کوتاه شدن
وی با بیان اینکه ایرانیها از آن جهت یلدا را پاس میدارند که فردای آن (نخستین روز از دیماه) روز کار است و خورشید از کوتاه شدن خلاصی یافته، افزود: بهواقع آفتاب از روز اول دیماه میرود که بلند شود و دیر بپاید؛ این یعنی تولد نور و خورشیدی است که هرروز زایش میکند و بلندتر و بلندتر میشود و زمان روز را نسبت به شب بیشتر میکند.
این نویسنده همدانی با اشاره به اینکه یلدا جهانی شد، ابراز کرد: مسیحیان و طرفداران حضرت مسیح تصمیم گرفتند روز تاریخی میلاد عیسی (ع) را پیدا کنند و آن را جشن بگیرند و بهعنوان اول سال مسیحی قرار دهند؛ بنابراین در پی جستجوی برای یافتن این روز، مشخص شد که میلاد حضرت مسیح اوایل آذرماه است، اما آنها همین یلدای ما را پذیرفتند و با چند روز اختلاف، جشن آغاز سال نو خود را برگزار میکنند و از طرفی مسیحیت هم با این کار صاحب یک تاریخ ثابت و ماندگار شد.
جهانپور با بیان اینکه شب چله نخستین شب زمستان است و به این علت که طی زمانهای قدیم در فصل زمستان سرما و سختی در تردد وجود داشته ایرانیان آن را به چله بزرگه و چله کوچیکه تقسیم کرده بودند، اذعان کرد: به این ترتیب هر بخش از زمستان که میگذشته است، خوشحال میشدند. از اول دیماه تا 10 بهمنماه که 40 روز بوده، چله بزرگه نام داشته و از 10 بهمنماه تا 20 اسفندماه چله کوچیکه گفته میشده است؛ در این میان برخی سالها 9 روز و بعضی از سالها 10 روز اضافه بوده که برای آنهم نامها و برنامههایی داشتهاند.
وی با اشاره به اینکه تا آنجا که بنده اطلاع دارم و در فرهنگ شفاهی همدان به آن رسیدهام همدانیها برای این شبها برنامههای خاصی داشتهاند، عنوان کرد: نکته مهم در آیین برگزاری شب یلدا و شب چله در همدان این است که بهواقع نزد مردم همدان شب «نکوداشت پدربزرگها و مادربزرگها» بوده است.
این نویسنده همدانی با بیان اینکه بنا بر آنچه گفته شد شب چله افراد و خانوادهها به خانه پدربزرگها و مادربزرگهای خود میرفتند فرق هم نداشت که آنها پدر و مادر پدرشان باشند و یا پدر و مادر مادرشان، تشریح کرد: نکته دیگر اینکه چون میدانستند پدربزرگها و مادربزرگها پیر و ناتوان هستند و نمیتوانند برای تعداد زیادی از فرزندان، نوهها، عروس،ها و دامادهای خود خرید کنند و غذا بپزند، دست خالی نمیرفتند و همراه خود غذا، میوه، خشکبار و غیره هم میبردند و از بزرگترها تجلیل میکردند؛ اکنون خانهها کوچک شده است و نمیتوان جمعیت زیادی را در یک خانه جمع کرد.
جهانپور با اشاره به اینکه در شب چله قصهخوانی، نقالی، بهره بردن از ضربالمثلها و بازیها و سرگرمیهایی نیز وجود داشته و انجام میگرفته است، گفت: در وهله نخست یکی از اعضای خانواده شاهنامهخوانی میکرده است؛ ایام قدیم در هر خانواده حداقل یک یا دو باسواد بوده که این کار را انجام دهد و این اقدام فرهنگی فاخر روح حماسه را در خانوادههای ایرانی زنده میکرده است.
وی با بیان اینکه برخی از سالها یلدا و شب چله با شبهای ماه مبارک رمضان مقارن میشدند، ابراز کرد: طی چنین مواقعی بهجای شاهنامه، قرآن خوانده میشده است؛ بهواقع در زمانهای قدیم در هر خانهای دو کتاب همیشه وجود داشته است و آنها قرآن و شاهنامه بودهاند.
این نویسنده همدانی با اشاره به اینکه همدانیها در شب چله یک آیین خاص و جالب نیز داشتهاند، اذعان کرد: مهرهریزی رسمی بوده است که در این شب انجام میگرفته؛ به این صورت که در یک کوزه خالی که دست بچهای در آن برود، اشیایی از طرف افراد ریخته میشده است؛ به این شکل که هر فرد بهصورت پنهانی یک وسیله کوچک همچون سنجاق، دکمه، مهره و غیره در آن میانداخته و زمانی که در شب چله افراد گِرد هم دور کرسی مینشستند، توسط شخصی غزلهایی از حافظ خوانده میشده است. درآمدن هر وسیلهای از داخل کوزه توسط یک کودک، مصادف با خواندن غزلی بوده که فال صاحب شیء به حساب میآمده است؛ در این میان چون مهره، دکمه یا سنجاق پنهانی انداخته شده بود، تنها صاحب فال متوجه میشد که این غزل و فال مربوط به او است و به این ترتیب اگر فال خوب یا بد بود، کسی نمیفهمید که صاحب آن کیست. البته گاهی برخی خودشان اعتراف میکردند که برای مثال این مهره و فال من بود و نیتم هم این است و یا از حالت صورت بعضی میشد فهمید که فال خواندهشده برای او بود.
جهانپور با بیان اینکه این غزل خواندنها و حافظخوانیها زمان زیادی طول میکشید که در بلندترین شب سال سرگرمکننده بود، مطرح کرد: زیرا در زمانهای گذشته خانوادهها پُرجمعیت بودند و گاهی در خانهای 40 نفر جمع میشدند و همه هم میخواستند که فال بگیرند.
وی با اشاره به اینکه خوراکیهای آن زمان برای استفاده در شب چله بیشتر خشکبار بودند، گفت: چراکه مثل امروز نبود که در هر فصلی بتوان انواع میوه را بهوسیله گلخانهها تولید و یا در سردخانهها نگهداری کرد.
این نویسنده همدانی با بیان اینکه البته برای داشتن میوه تازه در شب چله همدانیها ابتکاری کرده بودند، افزود: آنها انگور را به سه روش تازه نگه میداشتند؛ نخستین روش این بود که خوشه انگور را داخل یک کیسه نخی میگذاشتند و دور آن را با نخی میبستند. با این روش چون هوا در کیسه رفتوآمد میکرد، انگور تازه میماند، البته نه به آن تازگی اول، اما قابل خوردن بود.
جهانپور با اشاره به اینکه روش دوم به آن صورت بود که حبههای انگور را در کوزهای میگذاشتند و رویش سرکه میریختند و در آن را محکم میبستند، ابراز کرد: به این روش نگهداری انگور برای تازهخوری «قلهترشی» یا «شیرشیره» میگفتند؛ البته با این شیوه انگور شیرین نمیماند و مزه ملس پیدا میکرد، زیرا روی آن سرکه ریخته شده بود.
وی با بیان اینکه روش سوم به این صورت بود که انگور را بهوسیله نخ و طناب در محلهای خنک و تاریکی همچون زیرزمینها آویزان میکردند، گفت: در شب چله لیمو شیرین، پرتقال، سیب سرخ و انار هم بود و در کنار یکدیگر از خوردنشان لذت میبردیم.
شناسه خبر 89972