اگر با اجرای طرحهای مختلف، مشکلات و معضلات محیط و منطقه پروژهها رفع نشوند، فایده اینهمه اتلاف وقت و اعتبار و ایجاد زحمت برای مردم، چیست؟

هرچند بهطور معمول همه شهرهای جهان بهعنوان مراکز جمعیتی، مملو از مشکلات و چالشهای گوناگون از قبیل آلودگی هوا، ترافیک، کمبود زیرساخت و منابع مالی، افزایش جمعیت و بافت فرسوده، حریم شهر و غیره هستند؛ بااینحال مدیریت شهری بهعنوان مسئول و متولی برنامهریزی، آمادهسازی زیرساختهای اساسی، توسعه منابع انسانی، ارائه خدمات، پشتیبانی و غیره برای عملکرد کارآ در شهر، موظف است با توجه به توسعه سریع شهر و نیازهای جدید شهروندان، نسبت به برنامهریزی و تدوین روشهای توسعه در ابعاد مختلف اقدام کند و آنها را به مرحله اجرا بگذارد.
البته نباید فراموش کرد که قدرالسهم و مسئولیت شهروندان هم در تحقق این امر، کم نیست؛ بااینحال این مدیران و تصمیمگیران هستند که باید بهدرستی فرایندهای اداره شهر و نیازمندیهای آن را شناخته و با برنامهریزی و کار نظاممند، در راستای توسعه پایدار به این بایستگیها جامه عمل بپوشانند. گو آنکه در غیر این صورت نیز چیزی جز بیبرنامگی و هرجومرج، گسترش شدید تبعیض اجتماعی، توزیع ناعادلانه ثروت، هدررفت منابع و اعتبارات، از بین رفتن محیط زیست، رشد حاشیهنشینی و فقر و مواردی از اینقبیل در شهر حکمفرما نخواهد شد.
بررسیها نشان میدهد در جوامع کمترتوسعهیافته فقدان هدفگذاریهای واقعی، قوانین و مقررات، دستورالعملهای کارآ و اجرایی از یکسو و نبود مدیریت یکپارچه در شهر درخصوص اجرای پروژها و فعالیتهای نظاممند در بسیاری از حوزههای مدیریت شهری از سوی دیگر، مهمترین علل و پیشزمینههای بروز چالشها و نواقص در مدیریت شهر محسوب میشوند که لاجرم موجب کاهش میزان رضایتمندی شهروندان و پیچیدهتر شدن مشکلات شهری شده و باعث میشود ساختار ماهوی شهرها نتواند آنگونه که باید و شاید، براساس پیچیدگی ذاتی و ابعاد مختلف تأثیرگذاری مشکلات، نسبت به بازسازی و بهروزرسانی خویش در جهت همراهی با دگرگونیهای جدید، اقدام کند.
* مشکلات بسیار بزرگ یک شهر بسیار کوچک...!
حال باید گفت برخلاف تصور برخی که همدان را در قامت یک کلانشهر میبینند، درواقع همدان کوچکشهری است با مشکلات بزرگ یک کلانشهر که با وجود اجرای طرحهای مختلف ریزودشت زیرساختی، خدماتی، درمانی، آموزشی و غیره، بازهم به شکل تأملبرانگیزی در کلاف کور مشکلات گرفتار مانده و مَفری برای برونرفت از آنها پیدا نمیکند.
موضوع این است که اگر ساختار توسعه آن را در حکم یک معادله چندمجهولی محسوب کرده و بخواهیم صورتهایی چون دهها سال اتلاف وقت، دهها میلیارد تومان اعتبارات هزینهشده و نیز سکوت، انتظار و تحمل مردم را نادیده بگیریم، قطعاً تنها مخرجی که باقی میماند، چیزی نیست جز ضعف و یا به عبارت بهتر سوء مدیریت؛ حال چه در سطح تصمیمگیری و چه اجرا و اقدام.
درواقع حلقه مفقوده عدم توسعه و پیشرفت شهر همدان نه داستان فقدان اعتبارات است و نه کمبود زمان و نه حتی حرف و مطالبه مردم؛ بلکه روایت تصمیمگیران، مدیران، مجریان و مسئولانی است که در مناصب و سطوح مختلف به هر علت نتوانستهاند و یا حتی بعضاً نخواستهاند تا با درک واقعی از بایستگیها، الزامات و یا پیشنیازهای توسعه شهری به دور از هرگونه صنفیکاری و نگاه حزبی و مصلحتی و صرفاً براساس یک هدفگذاری مشخص به موازات تدابیر تخصصی و علمی یک برنامهریزی و کار نظاممند را در راستای توسعه پایدار در پیش گرفته و حرکتی آرام اما مؤثر و مفید را در دستور کار قرار دهند.
نتیجه این عدم درک صحیح از فرایندهای اداره شهر و نیازها و بایستگیهای آن درخصوص توسعه زیرساختهای متناسب با رشد شهرنشینی، حاصلی نداشته جز ادامه و تعمیق همان مشکلات گذشته از یکسو و کاهش اعتماد عمومی به صلاحیت ایندست کارگزاران برای اداره شهر از سوی دیگر و صدالبته نکته بد ماجرا این است که با مشاهده این بسامدهای غیر قابل انکار عدم موفقیت در این روش جاری فشل مدیریت شهری، بازهم نه گوش برخی حضرات بدهکار انتقادها و اعتراضات است و نه چشمانشان بینای دستاوردهای نامطلوب آن!
درواقع مردم شهر همدان بیش از هر زیرساخت و مظهر و نمود توسعه و پیشرفت، میراثدار یک سلسله بیانقطاع از اقدامات غیر کارشناسی و اصولی و یا فردی و سلیقهای هستند که به مانند آش خالهای است که یک وجب روغن سوء مدیریت روی آن را گرفته و در این سالها خوردهاند و باید بخورند، بی آنکه در این میان نه کسی پاسخگو باشد و نه مسئولیتپذیر!
این وضعیت درحالی است که طی تمامی این سالها هر مسئول، نماینده و مدیری هم که بر صندلی ریاست تکیه زده یا توپ تقصیرات، اشکالات و نقصها را به زمین دیگری انداخته و یا آن را محصول کار مدیران قبلی عنوان کرده! گویی در بروز این مشکلات و رخدادها نه تقصیری متوجه ایشان بوده و نه سهمی در بروز آن داشتهاند. البته در این میان داستان آندست افراد فرصتطلبی که سعی دارند از این آب گلآلود ماهی گرفته و وعده سر خرمن اصلاح این رویه و برخورد با متخلفان و افراد کمکار را بهعنوان برگ برنده تبلیغات انتخاباتی در جیب کت و شلوار شیک مدیریتی خود حفظ کنند تا در بزنگاه سخنرانیهای آتشینی که البته هیچ آبی هم از آنها برای مردم شهر گرم نمیشود، استفاده کنند هم به جای خود.
* کارت قرمز برای چراغ قرمز...
بسیاری از همدانیها میدان سپاه را بیشتر با همان نام قدیمش یعنی چراغ قرمز میشناسند؛ منطقهای که بهلحاظ وجود یک ملغمه آشفته ناشی از وجود صدها تعمیرگاه، یک گستره وسیع حاشیهنشین مسکونی و متراکم، قرار گرفتن در نقطه تداخل ترافیک درون و برون شهر، تبعات فعالیت چند پایانه مسافری و غیره، دههها است که به یک مسئله مزمن و کلاف سردرگم در ساختار مدیریت شهر مبدل شده است.
شاید ازاینرو بوده که چندسال قبل مجموعه مدیران تصمیمگیر و اجرایی شهر در اقدامی نسبتاً شتابزده، با امید به برونرفت از زیر بار مشکلات حاکم بر این منطقه، دست به ایجاد تغییراتی در آن زدند؛ اما ادامه و حتی تشدید برخی از همان مشکلات قبلی، نشاندهنده آن است که این فرایند آنگونه که انتظار میرفت، خروجی مفید و عملیاتی مؤثری در پی نداشته و چراغ قرمز کماکان در حکم همان پاشنه آشیل قبلی و نیز زخم کهنه که پس از کلی هزینه برای دوا و درمان دوباره سر باز کرده، درحال خودنمایی است.
چرا؟ شاید به این علت که مدیران و تصمیمگیران نمیدانند طی سالهای اخیر مسائل و معضلات شهری پیشین همدان و بهصورت خاص این منطقه در امتزاج با مسائل تازه ناشی از رشد شهرنشینی به یک وضعیت بغرنج و پیچیدهتر منتهی شده؛ بنابراین نتوانستهاند بهدرستی مسائل و مشکلات این منطقه را شناسایی و درک و متعاقباً وضعیت موجود را با آنچه که باید باشد، مقایسه کنند و پس از تعیین انحرافها، اقدام به رفع آنها داشته باشند؛ بنابراین اکنون به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران نهفقط گره چندانی از این کلاف باز نشده، بلکه برخی از این مشکلات ناخواسته و ندانسته پیشزمینه بروز بسیاری از چالشهای جدیدتری در متن شهر نیز شدهاند.
در این خصوص به باور بسیاری از کارشناسان مسائل شهری، شاید داستان ساخت پُل شهید همدانی را بتوان اوج این سوء مدیریت و بیبرنامگی در توسعه تلقی کرد؛ آنجا که پس از 6 سال انتظار و صرف هزینههای کلان و به مجرد افتتاح پُرطمطراق و گسترده تبلیغاتی پروژه، بهیکباره بسیاری از اهل فن اعلام کردند که نهفقط طراحی پُل در این منطقه با مشکلات اساسی مواجه است، بلکه بهرهبرداری از آن نیز با چالشهای جدی بعدی مواجه خواهد شد. البته داستان ایجاد حاشیههای رنگارنگ (مثل فرو ریختن بخشی از پُل، نبود مهندس مشاور در طول اجرای پروژه، اظهار نظرهای عجیب و غریب، انکارها و تکذیبها و توجیههای معنادار مسئولان وقت، بازخوردهای رسانهای از تبعات طراحی غلط، ورود مدعیالعموم به موضوع و غیره) هم به جای خود.
اکنون تنها دستاورد اجرای این طرح ساماندهی پُرهزینه و طولانیمدت، چیزی نیست جز ادامه همان داستان ترافیک رو به افزایش قبلی، ادامه گسترش و تعمیق تبعات زیستمحیطی فعالیت صدها تعمیرگاه خودرویی، نابهسامانی و بلاتکلیفی وضعیت پارکسوارها، مزمنتر شدن مشکلات حاشیهنشینی، تشدید معضلات اجتماعی مانند اعتیاد، موادفروشی، کارتنخوابی و دهها مورد از ایندست؛ بهواقع چیزی شبیه به بیرون آمدن از چاله مشکلات معمول شهری و افتادن به چاه سوء مدیریت لاعلاج!
* در چراغ قرمز چه میگذرد؟
شاید از منظر و نظر مدیریت شهری اکنون چهره منطقه چراغ قرمز با گذشتهاش تغییراتی کرده و اصطلاحاً روند رشد و توسعه در آن نمود داشته، اما وقتی پای حرف دل ساکنان، شاغلان و حتی رهگذران و عابران بنشینید، قطعاً این ادعا اگر نه رَد و تکذیب، اما چندان که انتظار میرود، تأیید نمیشود. به دیگر معنا وقتی طرحهای توسعه نتوانستهاند بهجز منظر شهری تغییر و تأثیر دیگری در نیازها و خواستهای اصلی مردم منطقهایجاد کنند، قطعاً بود و نبودشان هم چندان مهم نیست؛ حالا میخواهد پُل دو طبقه باشد و یا هر سازه دیگر.
در این خصوص از جمعبندی گفتوگوهای صورتگرفته توسط خبرنگاران سپهرغرب با جمعی نزدیک به 50 نفر از شهروندان همدانی (آقا- بزرگسال) ساکن و شاغل در منطقه چراغ قرمز درخصوص وضعیت فعلی و مقایسه آن با گذشته و نوع نیازها و بایستگیهای تغییر و توسعه، اینگونه استنباط میشود که:
- تقریباً همه گفتوگوشوندگان معتقدند طولانی شدن اجرای این طرح باعث بروز مشکلات متعدد و پُرحاشیه برای ساکنان و کسبه در طول سالها شد، اما درنهایت هیچکس در این خصوص توضیحی به مردم نداد.
- از منظر نزدیک به 46 نفر از گفتوگوشوندگان اگر هدف از ساخت این پُل رفع مشکل ترافیک این منطقه بوده، عملاً بیفایده شده است و همچنان ترافیک پابرجا بوده و حتی تشدید نیز شده؛ این گروه معتقدند تداخل ترافیک برون و درون شهر در اینجا بسیار تهدیدزا و مخاطرهبرانگیز است.
- از منظر 42 نفر تا زمانی که موضوع وجود پایانههای مسافری شهری و بهصورت خاص سواریهای کرمانشاه و کردستان حل نشود، این معضل همچنان باقی است؛ البته به گفته این افراد با توجه به نزدیکی پایانه قدیم، مکان و فضای مناسب برای این جابهجایی وجود دارد، اما ظاهراً ارادهای برای این کار نیست.
- 37 نفر از گفتوگوشوندهها معتقدند وضعیت پایانههای تاکسی موجود در زیر پُل بسیار نابهسامان و ولنگار است و بسیاری از مسافرکشان غیر رسمی بدون توجه به تنگی مسیر و ترافیک، هرطور بخواهند پارک کرده و مسافر میزنند.
- از دید جمعی بالغبر 33 نفر بروز این هرجومرج و گره ترافیکی در چهار مسیر این میدان درحالی بروز میکند که یک مرکز راهنمایی و رانندگی نیز در آن محل وجود دارد؛ بنابراین این سؤال مطرح است که چرا پلیس راهور چندان به این مسئله وقعی نمینهد و یا رانندگان متخلف ترسی از حضور پلیس ندارند؟
- از منظر 29 شهروند حاضر در گفتوگو مسئله وجود صدها تعمیرگاه در این منطقه بهعنوان یک معضل پایدار درحال پمپاژ مشکلات متعدد و ایجاد ترافیک است؛ بنابراین اگر قرار است این منطقه ساماندهی شود، اول باید برای مسئله مذکور فکری کرد. از منظر این گروه تا وقتی کُندروی موجود در تصاحب مغازهداران و تعمیرکاران است، نمیتوان امیدی به باز شدن گره ترافیکی داشت.
- از دید برخی ساکنان و شاغلان وجود نقاط کور و دور از تیرس نظارت در زیر و اطراف پُل و فقدان روشنایی مناسب باعث بروز مشکلاتی از قبیل تجمع معتادان و کارتنخوابها و افراد ولگرد شده که باید برای این مسئله فکری کرد.
- کمبود و جانمایی غلط و یا بیتوجهی به نصب و تقویت تابلوهای هشدار راهنمای مسیر، چراغ احتیاط و غیره در این منطقه بسیار قابل تأمل و توجه است.
- از منظر برخی شهروندان همدانی کل فضای این منطقه و پروژه احداثشده و حاشیههای آن فاقد هرگونه نگاه هنری و پیوست فرهنگی است.
- 26 فرد حاضر در گفتوگو اذعان دارند بعد از احداث پُل به تعدد شاهد تصادفات و سوانح رانندگی در مسیرهای دوربرگردان و یا فرعی به اصلی بودهاند و این یعنی یک جای کار مشکل اساسی دارد.
- برخی مصاحبهشوندگان با اشاره به وجود بازارچه پرندگان در این امکان، ابراز کردند با جابهجایی این محل و اختصاص فضای آن به موضوع پارکسوار، میتوان بخش عمدهای از کار را ساماندهی کرد.
- بروز آبگرفتگیهای متعدد، فقدان روشنایی مناسب و اشکالات هندسی در نحوه تعریف دوربرگردان و کوتاه بودن ارتفاع پُل، از دیگر موضوعات مطرحشده از سوی گفتوگوشوندگان بود.
شناسه خبر 92829