شناسه خبر:93600
1404/1/25 08:49:00

دکتر علی طاهری از شاگردان مرحوم ذکاوتی قراگوزلو گفت: این استاد حکیم به‌نوعی جریان ترجمه‌نویسی اصیل و متعهد را در ایران پایه‌گذاری کرده بود؛ جریانی که به ترجمه به‌عنوان یک فرآیند علمی نگاه می‌کرد، نه صرفاً فنی یا ماشینی.

روز چهارشنبه، 20 فروردین‌ماه سال جاری خبر درگذشت دکتر علیرضا ذکاوتی قراگوزلو جامعه علمی، فرهنگی و دانشگاهی کشور را در اندوهی عمیق فرو برد. اندوهی نه از سر احساس، بلکه به نشانه قدردانی از عمری که بی‌هیچ هیاهو صرف دانستن و آموختن و افزودن بر میراث علمی ایران شد. وی، پژوهشگر پرکار، مترجم برجسته، منتقد سنجیده، و ادیبی فهیم بود که بیش از چهار دهه با خاموشی و خضوع، به بارور ساختن باغ دانش در حوزه‌های ادبیات فارسی، عرفان اسلامی و تاریخ اندیشه عربی و اسلامی پرداخت. چهره‌ای که با کم‌حرفی، اما با عمق علمی شگفت‌انگیز، دهه‌ها در خاموشیِ خلوت کتابخانه‌ها، به ترجمه، تحقیق و تدریس پرداخت و نسلی از پژوهشگران و دانشجویان را با دقت علمی، اخلاق پژوهش و عشق به متون فاخر، پرورش داد. او نه‌فقط آموزگار زبان و ادب که نماد وقار و تعهد فرهنگی بود.

ذکاوتی را نمی‌توان تنها یک استاد دانشگاه یا مترجم شمرد. او از آن قبیله اندیشمندانی بود که میان نسخه‌های کهن و واژگان فراموش‌شده، به‌دنبال حقیقتی عمیق‌تر می‌گشت و با صبوری کم‌نظیر و پشتکار مثال‌زدنی، متون پایه و پیچیده عربی را به فارسی ترجمه کرد؛ با زبانی شفاف، پرمایه و در عین حال امین. ترجمه‌های او نه‌تنها به زبان فارسی جان تازه‌ای داد، بلکه به پژوهشگران نسل‌های بعدی افق‌هایی روشن‌تر برای فهم جهان اسلام و ادبیات کهن بخشید.

با ذکر این مقدمه برای بررسی بهتر زوایای پنهان شخصیت علمی و انسانی این استاد فقید، با استاد دانشگاه و از شاگردان قدیمی و نزدیک به او، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. گفت‌وگویی که بیش از آنکه مرور خاطرات باشد، روایت حرمت یک نسل شاگردی در برابر استادی بزرگ است.

ترجمه‌های استاد، ترکیبی بود از دقت، ادب و دانایی

دکتر علی طاهری، در ابتدای سخنان خود با اندوهی که از لحن کلامش پیداست، نخستین جمله‌اش را چنین آغاز کرد: درگذشت استاد ذکاوتی را نه‌فقط به خانواده معزز ایشان، بلکه به جامعه علمی کشور و استان همدان تسلیت می‌گویم. وی یکی از ستون‌های فکری و فرهنگی این سرزمین بود که فقدان‌شان جبران‌پذیر نیست. از خداوند برای روح بلند ایشان رحمت و رضوان مسئلت دارم.

وی از نخستین مواجهه با استاد چنین یاد کرد: سال 1366 یا 1367 بود، در دوره کارشناسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، استاد ذکاوتی درس‌های عربی و متن‌خوانی می‌دادند. همان‌جا بود که برای نخستین‌بار با نگاه متفاوت او به زبان، معنا، و ترجمه آشنا شدیم. نکته جالب اینکه برخی از متونی که در کلاس تدریس می‌کردند، بعدها معلوم شد ترجمه‌های خود او بوده. اما هرگز در کلاس از خود یا کار علمی‌اش نام نمی‌برد. بی‌ادعا، فروتن، و صرفاً متعهد به آموختن بود.

این استاد دانشگاه، ذکاوتی را در ترجمه، شخصیتی «دقیق، باذوق و ژرف‌اندیش» توصیف کرد و ازجمله آثار برجسته‌اش به ترجمه کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری اثر آدام متز اشاره کرد، کتابی که در سال 1363 منتشر شد و جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.

طاهری افزود: ترجمه‌های استاد ذکاوتی فراتر از انتقال لفظی بود و نه‌تنها معنا را منتقل بلکه فضا، بافت، و روح حاکم بر متن را نیز به خواننده القا می‌کرد. نگاه آن استاد فرزانه به ترجمه، نگاهی جامع‌نگر بود. همزمان بلاغت، لغت، تاریخ و اندیشه را در نظر می‌گرفت. همین بود که ترجمه‌هایش جان داشت.

وی در ادامه از ویژگی‌های شخصیتی استاد گفت و اظهار کرد: او به‌هیچ‌وجه اهل خودنمایی نبود. تمام فعالیت‌های علمی‌اش در سکوت و آرامش انجام می‌شد. حتی زمانی که آثارش مورد تمجید قرار می‌گرفت، با تواضع از کنار آن می‌گذشت. بارها شده بود که در مسیرهای کوتاه دانشگاه، در خودرو یا بین کلاس‌ها، سؤالات علمی‌ مطرح می‌کردیم و پاسخش چنان عمیق و دقیق بود که کلاس درس تازه‌ای می‌شد.

این استاد دانشگاه با این بیان که مرحوم آقای ذکاوتی در حوزه انتخاب متون برای ترجمه، مسیر مشخص و دشواری را طی کرده بود. تصریح کرد: او معمولاً سراغ متون دم‌دستی و ساده نمی‌رفت. آثار ارزشمند و تأثیرگذار، به‌ویژه منابع اولیه و ریشه‌دار ادب و تمدن عربی را ترجمه می‌کرد. ترجمه برای او یک ابزار نبود، بلکه یک مسیر شناخت و یک راه پژوهش بود. خاطرم هست که می‌گفت اگر کسی ترجمه را خوب بیاموزد، همه‌چیز در آن هست؛ بلاغت هست، لغت هست، تاریخ هست و حتی فرهنگ هم هست.

طاهری تأکید کرد: استاد قراگوزلو با انتخاب متونی بنیادین در فرهنگ و تمدن اسلامی، ترجمه را نه صرفاً انتقال واژه‌ها، بلکه بازآفرینی معرفت می‌دانست. ترجمه‌اش از «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری» نمونه‌ای درخشان از دقت، امانت و ذوق زبانی است. در روزگاری که شتاب‌زدگی، آفت پژوهش است، او نمونه انسانی بود که علم را برای اعتبار نمی‌خواست؛ برای وی، کتاب و تأمل، نه ابزار شهرت، بلکه راهی برای پالایش اندیشه و معنا بود.

به اعتقاد وی، استاد ذکاوتی به‌نوعی جریان ترجمه‌نویسی اصیل و متعهد را در ایران پایه‌گذاری کرده بود؛ جریانی که به ترجمه به‌عنوان یک فرآیند علمی نگاه می‌کرد، نه صرفاً فنی یا ماشینی و در این باره توضیح داد؛ در نقد ترجمه نیز استاد کم‌نظیر بود. با بسیاری از مترجمان صاحب‌نام کشور، از سر دلسوزی و نگاه علمی، وارد بحث‌های تحلیلی در نشریات می‌شد و ایرادهای علمی ترجمه‌ها را با دقتی مثال‌زدنی بیان می‌کرد اما در عین حال همیشه ادب علمی را رعایت کرده و هرگز نقدش به هتک حرمت نمی‌رسید.

این استاد دانشگاه سپس با اشاره به اینکه استاد ذکاوتی در خصوص تربیت شاگرد، نیز همان دقت نظر را داشت، متذکر شد: شیوه نمره‌دهی او مشهور بود؛ به دقت دو صدم و پنج‌صدم نمره هم توجه می‌کرد. نشان می‌داد که برایش هیچ‌چیز در آموزش، سطحی و گذرا نیست. حتی در نمره دادن هم پیام تربیتی داشت.

به باور طاهری، مهم‌ترین ویژگی مرحوم در کار علمی، وفاداری به متن و امانت در ترجمه بود به طوری که اگر ترجمه‌ای حتی اندکی از روح متن فاصله می‌گرفت، از نظر او نه‌تنها علمی نبود، بلکه آسیب به فرهنگ نیز محسوب می‌شد. با این نگاه ترجمه‌های استاد، ترکیبی بود از دقت، ادب، و دانایی.

او با انتخاب متونی بنیادین در فرهنگ و تمدن اسلامی، ترجمه را نه صرفاً انتقال واژه‌ها، بلکه بازآفرینی معرفت می‌دانست. ترجمه‌اش از «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری» نمونه‌ای درخشان از دقت، امانت و ذوق زبانی است.

ذکاوتی قراگوزلو، ترجمه را چون عبادت می‌دید

او سخنان خود را این‌گونه به پایان برد که ذکاوتی قراگوزلو، ترجمه را چون عبادت می‌دید؛ کار را برای کار انجام می‌داد، نه برای نام. مهم‌ترین وظیفه ما، شاگردان او، زنده نگه داشتن میراثش است. باید آثارش را بخوانیم، تدریس کنیم و از دقت علمی‌اش بیاموزیم. این وظیفه‌ای است که با فقدان او، سنگین‌تر از همیشه بر دوش ما نهاده شده است.

ضرورت نکوداشت مفاخر، وظیفه‌ای فراتر از تجلیل فردی

درگذشت چهره‌هایی چون دکتر علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، نه‌فقط فقدان یک انسان فرهیخته، بلکه گاه فراموشی یک فصل از تاریخ اندیشه، فرهنگ و ادب این سرزمین است. جامعه‌ای که قدر فرزانگان خویش را نداند، در حقیقت ریشه‌های فرهنگی خود را سست کرده؛ بنابراین بزرگداشت نام و آثار مفاخر علمی، نه تجلیل شخصی، بلکه پاسداری از گنجینه‌ای است که نسل‌ها برای ساختنش کوشیده‌اند.

گرامی باد یاد و نام استادی همچون ذکاوتی که یاد او، یادآوری اهمیت ژرف‌نگری، دقت علمی، فروتنی فکری و اخلاق حرفه‌ای است. چنین چهره‌هایی، نه در صحنه‌های پرهیاهوی رسانه، بلکه در خلوت کتاب و قلم، آینده فرهنگی ما را شکل داده‌اند، پس وظیفه جامعه علمی، نهادهای دانشگاهی، مراکز فرهنگی و حتی رسانه‌هاست که با ثبت، بازخوانی و ترویج میراث این مفاخر، چراغ راهی برای نسل امروز و فردا بیفروزند. در روزگاری که هیاهوی سطحی‌نگری گاه جای علم عمیق را می‌گیرد، بازگشت به چهره‌هایی چون ذکاوتی، بازگشت به ریشه‌های اصیل فرهنگ و خرد است. باید آن‌ها را به نسل جدید شناساند تا پیوند میان دیروز و فردا، بر مدار دانایی و اندیشه بماند، نه فراموشی و غفلت.

خداوند متعال این استاد فرزانه را رحمت کند.

شناسه خبر 93600