استاد جامعهشناسی شهری دانشگاه بوعلی:
پروژهها باید بتوانند حال مردم را خوب کنند
دکتر عراقچیان: پروژه تقاطع غیر همسطح مدرس پیوست اجتماعی ندارد

سپهرغرب، گروه - طاهره ترابی مهوش: استاد جامعهشناسی شهری دانشگاه بوعلی با تأکید بر اینکه برای ارزیابی اجتماعی یک پروژه یا مداخله، باید مؤلفهها و عوامل مشخصی را بررسی کنیم تا بدانیم این پروژه باید اجرا شود یا نه، گفت: نکتهای که باید به آن توجه شود این است که شاید برای بسیاری، اهمیت بررسی یک پروژه به لحاظ تاثیری است که بر شهر میگذارد اما نکته مهمتر آن است که یک پروژه باید بتواند حال مردم را خوب کند.
در طول سالهای گذشته، چه در حوزه شهری و چه در حوزههای دیگر، هرگاه تغییری در بدنه جامعه از طریق پروژههای عمرانی و تصمیمات کلان رخ داده، اغلب احساس شده که مردم، بهعنوان میزبانان و مصرفکنندگان این پروژهها، جایگاه روشنی در این فرآیند ندارند. بهطوریکه بارها با پروژههایی مواجه بودهایم که مردم نهتنها با آن ارتباط برقرار نکرده، بلکه حتی تصویر درستی از علت اجرای آن در بدنه جامعه ایجاد نشدهاست. یا تصمیماتی گرفته شده که مثلاً فلان خیابان به شکل خاصی طراحی شود یا پارکی در مکانی خاص ساخته شود، بدون آنکه روشن باشد چه نیازی در پس آن است؟، چه نوع استفادهای از آن خواهد شد؟، یا اینکه آیا بهتر نبود بهجای آن، طرح دیگری اجرا شود؟.
البته در سالهای اخیر در کشور ما و دیگر کشورها، صحبت از ضرورت تهیه «پیوست فرهنگی و اجتماعی» برای پروژهها مطرح شده است. اما اینکه آیا این پیوستها واقعاً تهیه میشوند؟ درصورت تدوین این اسناد، تا چه اندازه علمی و کاربردی هستند؟ و آیا به همان میزان کم هم مورد توجه قرار میگیرند یا نه؟ اینها مسائلی است که ذهن ما را به خود مشغول کرده و ما را به این نتیجه رساند که باید به این موضوع توجه ویژهای شود. به همین دلیل بر آن شدیم تا در نشست تخصصی به میزبانی تحریریه سپهرغرب به بیان مسئله پرداخته و نظر دکتر اسدالله نقدی، استاد تمام رشته جامعهشناسی شهری گروه علوم اجتماعی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسینا همدان، و نیز دکتر محمدرضا عراقچیان، استادیار و عضو هیئت علمی معماری دانشگاه بوعلی سینا را در این باره بشنویم که در ادامه بخش نخست این گفتار را میخوانید:
هر گونه مداخله در سطح شهر نیازمند ارزیابی اجتماعی
دکتر اسدالله نقدی، استاد تمام رشته جامعهشناسی شهری گروه علوماجتماعی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلیسینا همدان، با بیان اینکه موضوع جایگاه انسان در پروژهها از مسائل اساسی است، گفت: درواقع فلسفه ارزیابی تأثیرات پروژهها در دنیا دقیقاً از همین مسئله آغاز شده است که هرگونه مداخله در سطح شهر، چه یک پروژه، یک برنامه، یک سیاست یا حتی یک تصمیم ساده مثل ساعت جمعآوری زباله، میتواند زندگی مردم و ذینفعان را تحت تأثیر قرار دهد.
وی با بیان اینکه در تجربه جهانی بهویژه در صد سال اخیر، به این نتیجه رسیدهاند که هرگونه برنامهریزی، پروژه یا سیاستگذاری توسعه، بهویژه در حوزه شهری، نیازمند چهار نوع ارزیابی فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است، اظهار کرد: آنچه مسلم است اینکه دو مورد اول از دیرباز مورد توجه بودهاند و تمرکز آنها بیشتر بر طراحی و محاسبات فنی، تحلیل هزینه–فایده و جنبههای مهندسی پروژهها بوده است. اما دو مورد اخیر، یعنی ارزیابی اجتماعی و ارزیابی محیطزیست، در دهههای اخیر بهشکل جدی مطرح شدهاند.
وی تأکید کرد: ارزیابی اجتماعی به ما میگوید که وقتی شما، مثلاً، یک خیابان را یکطرفه میکنید، مغازهداران آن ناحیه چگونه متأثر میشوند؟ وقتی یک فرهنگسرا یا پل ساخته میشود، چه تغییراتی در زندگی اقتصادی و اجتماعی اطراف آن رخ میدهد؟ ساخت یک بیمارستان یا دانشگاه، چه اثری بر بافت شهری و روستاهای اطراف دارد؟ همه اینها باید پیش از اجرای پروژه بررسی و پیشبینی شوند.
نقدی با بیان اینکه از دهه 1970 و بهویژه از 1980 به بعد، تشکیلات بینالمللی متعددی تأکید کردهاند که همه پروژهها باید دارای «پیوست اجتماعی» باشند، خاطرنشان کرد: نکته اینجاست که این پیوست اجتماعی با پیوست فرهنگی متفاوت است. چراکه پیوست فرهنگی ناظر به ملاحظات فرهنگی و دینی جامعه است؛ اما پیوست اجتماعی به بررسی پیامدهای اجتماعی پروژه، ازجمله تأثیر بر شیوه زندگی، کار، تفریح، روابط انسانی و شیوه تأمین نیازهای روزمره مردم میپردازد.
ارزیابی اجتماعی مجهز به ساختار جبران ضرر
این استاد تمام جامعهشناسی شهری با تأکید بر اینکه در ارزیابی اجتماعی حتی ساختارهایی برای جبران ضرر کسانی که از پروژهها متضرر میشوند نیز باید پیشبینی شود، تصریح کرد: تعریفهای دقیق از متخصصان بینالمللی ارزیابی تأثیرمداخلات اجتماعی نیز این موضوع را تأیید میکند که هرگونه اقدام عمومی یا خصوصی میتواند پیامدهایی بر نحوه زندگی روزمره مردم، اشتغال، تفریح، ارتباطات اجتماعی و دسترسی به خدمات داشته باشد و این پیامدها باید پیشبینی، تحلیل و مدیریت شوند.
وی با اشاره به یک مثال درخصوص تأثیرات اجتماعی مداخلات حتی از نوع تصمیمسازی توضیح داد: وقتی در یک شهر بازار را به یک نقطه جدید منتقل میکنید، باید بررسی شود که نیازهای مردم چگونه و از کجا تأمین خواهد شد؟ به کدام بخشها فشار وارد میشود؟ در واقع، این موضوع تمام شیوههای عملکرد افراد را بهعنوان اعضای جامعه تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین در چنین فرآیندهایی، تأثیرات متعددی شکل میگیرد؛ از جمله اینکه روابط رانتی پدید میآید، ارزشها و ضدارزشها جابهجا میشوند.
وی با اشاره به اینکه یکی از پرسشهای شما این است که آیا در همدان شهرداری پیوست اجتماعی برای پروژهها تهیه میکند؟ که در پاسخ باید بگویم من اطلاعی ندارم، ابراز کرد: بهصورت خلاصه، فلسفه تولد ارزیابی اجتماعی این است که هر تصمیم، سیاست و مداخله بر حیات شهری تأثیر میگذارد. بنابراین، قبل از اجرا باید بدانیم که خواستههای مردم چیست و چگونه میتوان آنها را مدیریت کرد مثلاً درباره پیادهراه بوعلی، پیش از اجرا، بسیاری نگران بودند، شهردارها در دورههای مختلف با احتیاط به سراغ چنین طرحی میآمدند، مغازهدارها دغدغه داشتند. این درحالی است که وقتی ارزیابی اجتماعی از پیش انجام شده باشد، میتوان برای مواجهه با اشکالات آمادگی داشت، پاسخهایی داشت که پیشتر مطالعه شده و چالشها را راحتتر مدیریت کرد.
هر اتفاقی که خارج از روند عادی شهر باشد، پروژه است
در ادامه، دکتر محمدرضا عراقچیان، استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا، در واکنش به این سوال که شما سالها در حوزه شهرسازی و معماری هم تدریس کردهاید و هم بهعنوان مشاور با مدیریت شهری در ارتباط بودهاید. از تجربههایتان بگویید؛ آیا فضایی فراهم بوده که مردم بازخورد مشخصی درباره مداخلات داشته باشند و این بازخوردها جدی گرفته شود؟ اظهار کرد: بله، من هم در حوزه عمل و هم در دانشگاه، این مباحث را پیگیری کردهام و معتقدم وقتی کسی میخواهد پروژهای را آغاز کند، باید بداند: «میخواهد چه بسازد؟ فایدهاش چیست؟» این یعنی ارزیابی. اگر کسی نتواند در یک جمله مثبت بگوید که تأثیر کارش چیست، یعنی اصلاً نمیداند دنبال چیست.
وی با تأکید بر اینکه ما در گذشته نیز این نگاه را داشتیم، ولی به شیوه سنتی و آن را به شکل دانشگاهی و نظریهپردازانه پیریزی نکرده بودیم، خاطرنشان کرد: در فرهنگ همدانی اصطلاحی داریم که از قدیم وجود دارد همدانیها در برابر هر کار جدیدی میپرسند «کهشی؟» این جمله کوتاه درواقع ازهدف انجام آن کار پرسوجو میکند و این درست همان "پیوست اجتماعی" است این دقیقاً همان ارزیابی بود.
وی ادامه داد: نکته بعدی این است که برای هر نوع مداخله، باید پیوست اجتماعی لحاظ شود و به قول دکتر نقدی حتی اگر یک بخشنامه صادر میشود یا یک سخنرانی منجر به تغییر صورت میگیرد یا هر طرحدیگری باید تبعات اجتماعی و فرهنگی آن سنجیده شود، بنابراین هر اتفاقی که خارج از روند عادی باشد، پروژه محسوب میشود. مثلاً طرح اقدام ملی مسکن یا مسکن مهر، که به مرور تبعات اجتماعی و فرهنگی آن مشخص میشود.
عراقچیان با اشاره به اینکه ارزیابی گاهی پس از اجرای پروژه انجام میشود، اما به نظر من باید در حین اجرا هم انجام شود، تشریح کرد: اجازه بدهید مثالی بزنم. در خصوص پروژه تقاطع غیرهمسطح مدرس با روزنامه شما گفتوگویی داشتم که در آن عنوان کردم که برای این پروژه هیچ ارزیابی اجتماعی قبل از اجرا انجام نشده، در حین و نه بعد از اجرا نیز پژوهشی در این زمینه در نظر گرفته نشدهاست. درعین حال گزارشی که از سوی مشاور ارائه شده بود، فقط اشاره کوچکی به مشاغل داشت، اما اصلاً بررسی نکرده بود که پیامدهای واقعی این پروژه بر زندگی مردم چیست.
وی ادامه داد: مثالی دیگر در خیابان شریعتی، پل ساختیم؛ در حالیکه در یک چهارراه، معمولاً 16 حرکت مختلف باید مدیریت شود. آیا بررسی شده که چند حرکت حذف یا محدود شده است؟ آیا ارزیابی ترافیکی دقیق انجام شده است؟ یقیناً خیر، زیرا بررسیهای ما بیانگر اصلاح تنها در دو حرکت بوده و حتی اجرای این پروژه خود منجر به ایجاد گلوگاه ترافیکی در دو نقطه دیگر از شهر شده است.
عراقچیان با تأکید بر اینکه مردم انتظار دارند وقتی اتفاق جدیدی در شهر میافتد، به آنها گفته شود این اتفاق چه پیامدها و آثار مثبتی خواهد داشت؛ مثلاً باعث رونق اقتصادی، ایجاد یک فرصت شغلی جدید یا بهبود کیفیت زندگی میشود، تشریح کرد: برای نمونه، من بهعنوان شهروند باید بدانم پس از اجرای تقاطع شهید مدرس، وضعیت اقتصادی مشاغل اطراف چه تغییری میکند، معابر و محلات مجاور چه سرنوشتی خواهند داشت و میانگین سرعت تردد از چه عددی به چه عددی خواهد رسید. همچنین باید برایم روشن باشد که آیا آلودگیهای زیستمحیطی منطقه کاهش مییابد یا افزایش پیدا میکند و تقاضای سفر به چه صورت تغییر خواهد کرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان افزود: توقع ما این است که پیش از اجرای هر پروژهای، این موضوعات شفافسازی شود. البته از طرفی باید توجه داشت که اگر اجرای پروژه بیش از حد طولانی شود، مردم نسبت به آن خسته و بیتفاوت میشوند و حتی ممکن است در سال سوم، به مخالفت با آن برخیزند به عنوان مثال، درباره پل چراغقرمز، در سال اول که شهرداری پروژه را شروع کرد، مردم همراهی کرده و حتی خوشحال بودند، اما در سال دوم بیتفاوتی عمومی ایجاد شد و در سال سوم عملاً مخالفتهایی شکل گرفت؛ در حالیکه حتی بررسی نشد که به کسبه اطراف چه گذشته و چه ضررهایی متحمل شدهاند.
جای خالی نخبگان و مردم در پیشنهاد پروژههای شهری
عراقچیان با بیان اینکه نکته حائز اهمیت دیگر این است که پروژهها بهطور معمول یا به درخواست کارفرما، مانند شهرداری، توسط یک مشاور تعریف میشوند یا اینکه توسط نخبگان شهری و کارشناسان پیشنهاد میشوند، گفت: در حالت اول، کارفرما از مشاور میخواهد بررسی کند و راهحل بدهد؛ اما صورتمسئله را خود دولت یا نهاد نیمهدولتی تعیین میکند. در حالت دوم که پروژه توسط نخبگان تعریف میشود، بنیانهای فکری و تجربهمحور قویتری دارد. البته گاهی نیز مردم عادی پیشنهاد پروژهای را میدهند.
وی ادامه داد: مسئله اینجاست که متأسفانه در ایران، اغلب پروژهها فقط از سوی مسئولان پیشنهاد میشود و این امر باعث میشود مشاور صرفاً نقش مجری یا نقشهکش داشته باشد، نه تحلیلگر. در چنین مواردی، مشاور حتی اجازه ارائه نظر مخالف ندارد، چون دولت دستور داده است که این پروژه باید اجرا شود. حال آنکه این رویکرد برخوردی غیراجتماعی و غیرعلمی است.
این کارشناس حوزه شهری با بیان اینکه پیشنهاد درست این است که نخبگان و مردم نیز در تعریف پروژهها مشارکت داشته باشند، تشریح کرد: اگر یک تیم علمی و آگاه بگوید که مثلاً "اگر این پروژه با فلان ویژگیها اجرا شود، بهتر خواهد بود"، این نشانه درک عمیقتری از ماجراست.
وی خاطرنشان کرد: برای مثال در حال حاضر در محدوده بلوار ارم سه بیمارستان در حال فعالیت هستند لذا این سوال مطرح میشود که آیا در یک منطقه بنبست شهری باید سه بیمارستان داشته باشیم؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینا همدان با بیان اینکه در این میان جای ارزیابی پدافند غیرعامل، مدیریت بحران، عدالت در توزیع خدمات و عدالت ترافیکی خالی است، اظهارکرد: ما سه بیمارستان را کنار هم قرار دادهایم بدون اینکه توزیع جغرافیایی مناسبی رعایت شده باشد که این فقط به این دلیل بوده که زمین برای بیمارستان فراهم بوده است، نه به خاطر نیازسنجی واقعی منطقه.
وی افزود: مثال دیگر بحث بیمارستان هزار تختخوابی است. این درحالی است که تجربه تدریس و طراحی بیمارستان به من آموخته که پنج بیمارستان کوچک دویست تختخوابی در پنج نقطه شهر یقیناً گزینه بهتری برای جایگزینی با یک بیمارستان مجهز و جامع هزار تختخوابی است. اگر مورد مشابه در تهران را بررسی کنیم خواهیم دید در حال حاضر اطراف بیمارستان امام خمینی تهران، وضعیت ترافیکی به شدت نابسامان است، قیمت زمین کاهش یافته و مردم ناراضی هستند.
عراقچیان با تأیید سخن دکتر نقدی گفت: باید بپذیریم که هرکاری به تناسب اثرگذاری آن، حتی یک سخنرانی، میتواند یک "پروژه اجتماعی" باشد و تأثیرات گستردهای در پی داشته باشد. پس باید از همان ابتدا درباره تأثیرات اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی آن فکر کرد، آن را سنجید و برایش برنامه داشت.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه بسیاری از مسائل اجتماعی ما به اقتصاد گره خوردهاند مهاجرتها، چه درونقومی چه برونقومی، برخوردهای شهری، تفاوتهای محلهها، همه اینها ریشه اقتصادی دارند، تصریح کرد: اگر ما در پروژههایمان این عوامل را در نظر نگیریم، موفق نخواهیم بود.
ارزیابی اجتماعی زمینهساز مشارکت اجتماعی
در ادامه، دکتر نقدی، استاد تمام جامعهشناسی شهری، در واکنش به موضوعات مطرحشده گفت: ما در پروژههای خود، حداقل باید ارزیابی اجتماعی، فنی، اقتصادی و زیستمحیطی و حتی گردشگری داشته باشیم.
وی با تأکید بر اینکه آقای دکتر عراقچیان هم به درستی اشاره کردند که برای ارزیابی اجتماعی یک پروژه یا مداخله، باید مؤلفهها و عوامل مشخصی را بررسی کنیم تا بدانیم این پروژه باید اجرا شود یا نه، افزود: یک نکتهای که باید به آن توجه شود این است که شاید برای بسیاری،اهمیت بررسی یک پروژه به لحاظ تاثیری است که بر شهر میگذارد اما نکته مهمتر آن است که یک پروژه باید بتواند حال مردم را خوب کند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما باید پیوست اجتماعی پروژهها را بر پایه این نگاه طراحی کنیم که پروژه، حال شهروندان را بهتر کند، نه فقط ظاهر شهر را، اذعان کرد: یکی از دغدغههای مهم مدیران شهری امروز در جهان این است که چطور فضای شهری را طوری مدیریت کنند که هم خوب کار کند و هم حس خوبی به شهروندان بدهد.
وی ادامه داد: چراکه زندگی در شهر ذاتاً اضطرابزاست، جملهای در کتاب «انسان و شهر» دارم که میگوید: «شهر انسانها را فیزیکی به هم نزدیک میکند، اما از نظر اجتماعی و عاطفی دورشان میسازد.»
نقدی با اشاره به مثالی در این ارتباط گفت: در گذشته، در محلههایی مثل اکباتان تهران، و یا محلات قدیمی همدان، مردم در خانههای بزرگ و کوچههای باز زندگی میکردند، ولی روابط عمیقی داشتند و درعین حال افراد برای حفظ ارتباط اجتماعی تلاش میکردند. اما حالا، اگر از یک نفر بپرسید همسایه طبقه پایینش کیست، احتمالاً خواهد گفت: "مگر من نگهبانم؟ چرا باید بدانم؟"
وی با تأکید بر اینکه امروزه در بسیاری از نقاط دنیا برای ایجاد ارتباط بین مردم، هزینههای زیادی صرف میشود، این در حالی است که ما از نظر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، ظرفیتهایی طبیعی برای این ارتباطات داریم. مثلاً زمانی که زنان دور هم جمع میشوند و سبزی پاک میکنند، این خود نوعی ارتباط اجتماعی است، تشریح کرد: من زمانی به آقای دکتر ایزدی، معاون سابق وزیر راه و شهرسازی، هم گفتم که ما نباید این داشتههای فرهنگی را نادیده بگیریم.
این جامعهشناس شهری با بیان اینکه ارزیابی اجتماعی ممکن است به ظاهر برای من و شما چیز مهمی نباشد، اما در واقع به حال مردم مرتبط است. بنابراین اگر حال مردم خوب نباشد یا دچار افسردگی باشند، باید برای نشاط و شادابی آنها برنامهریزی کنیم، خاطرنشان کرد: وقتی میخواهیم پروژهای را اجرا کنیم، باید بررسی کنیم که آیا این پروژه به شادی مردم کمک میکند یا نه؟.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه من علاقه زیادی به عکاسی اجتماعی شهری دارم و چند روز پیش عدهای خانم را دیدم که پس از خرید سبزی در گوشهای از دانشگاه نشسته و سبزی پاک میکنند که خود بیانگر شکلگیری قرارگاه رفتاری است که کمتر دانشگاهی تجربه آن را دارند، ابراز کرد: آنچه مسلم است اینکه ما نباید این داشتهها را از دست بدهیم و حتی باید فضاهایی مانند مسجدهای مرکز محله، گرمابهها و قهوهخانههای قدیمی را دوباره احیا کنیم. چراکه این فضاها، نقش مهمی در اتصال مردم به یکدیگر دارند.
وی ادامه داد: مدیران شهری ما باید به این باور برسند که پروژهای که باید اجرا شود، صرفاً یک سازه یا عملیات عمرانی نیست، بلکه میتواند یک سیاست، برنامه یا مداخله اجتماعی باشد که در این بین ارزیابی اجتماعی میتواند نقش پیشگیرانه داشته باشد.
نقدی با تأکید بر اینکه شهر همدان دارای ظرفیتهای طبیعی فوقالعادهای است که کمتر شهری در ایران دارد، اما متأسفانه در حال از بین رفتن است، تشریح کرد: کوچهباغهای همدان که بخشی از هویت شهر هستند، به خاطر ساختوساز در حال نابودی میباشند. این درحالی است که وقتی صحبت از توسعه میشود، ما باید در قالب توسعه پایدار به سه سؤال پاسخ بدهیم: آیا این توسعه پایدار است؟ سهم نسل آینده از این توسعه چیست؟ این توسعه به چه بهایی انجام میشود و چه بلایی سر طبیعت میآورد؟
این جامعهشناس شهری با بیان اینکه در بلوار ارم همدان، تعداد زیادی هتل و دانشگاه ایجاد شده بدون آنکه ارزیابی اجتماعی دقیقی انجام شده باشد، این درحالی است که ارزیابی اجتماعی باید هم توانمندیها و هم تهدیدها را در نظر بگیرد، افزود: یکی از اساتید بینالمللی، که رئیس انجمن تأثیرات اجتماعی نیز بوده، در کتابش عبارتی دارد و آن اینکه «پروژههای شهری متناسب با ابعادشان، آثار و پیامدهای مختلفی دارند که ممکن است مثبت یا منفی، و آشکار یا پنهان باشند» بنابراین برخی از این آثار اجتماعی ممکن است ده یا بیست سال بعد آشکار شوند، زمانی که دیگر فرصت جبران وجود ندارد.
نقدی افزود: یکی از وظایف نخبگان، رسانهها و دانشگاهها، آشکارسازی این کارکردهای پنهان است. و ممکن است برخی آثار پروژهها خیلی دیرتر ظاهر شوند، مثل بیماری که تا بروز کامل، زمان میبرد.
شناسه خبر 93881