
نظام جمهوری اسلامی ایران در طول بیش از چهار دهه حیات خود، رؤسای جمهوری متعددی را تجربه کرده است؛ هریک با ویژگیها، فرصتها و چالشهای خاص؛ اما آنچه آیتالله سیدابراهیم رئیسی را به چهرهای متمایز و الگوساز در عرصه حکمرانی بدل کرد، ترکیب نادری از تعهد انقلابی، زهد شخصی، عقلانیت اجرایی و حضور میدانی بیوقفه بود که در شرایطی دشوار و بحرانی بروز یافت.
این یادداشت تحلیلی است از مختصات این الگو و مصادیق روشن آن در دوره کوتاه اما پُراثر مسئولیت او.
1. حکمرانی بر پایه گفتمان عدالت و حضور میدانی شهیدرئیسی
برخلاف رویکردهای مرسوم برخی در مدیریت از راه دور و سیاستگذاری در پشت درهای بسته، گفتمان «حضور میدانی و شنیدن مستقیم صدای مردم» را به کنش روزمره بدل کرد. او در طول کمتر از سه سال ریاستجمهوری، بیش از 40 سفر استانی انجام داد که سفرهایی صرفاً تشریفاتی نبودند، بلکه همراه با بازدیدهای میدانی، جلسات بدون واسطه با اقشار مختلف مردم و تصمیمگیریهای آنی بودند؛ نمونه بارز آنها، سفر به خوزستان در زمان بحران آب، حضور در میان مردم زلزلهزده هرمزگان و یا رفتن بین کارگران معدن بود. این حضورها نه از سر نمادگرایی، بلکه تجلی عینی سیاستورزی مسئولیتپذیر و مردممحور بود.
2. سادهزیستی و سلامت اقتصادی در جایگاه ریاستجمهوری
پاکدستی و سادهزیستی یکی از مهمترین ویژگیهای مدیر تراز اسلامی است؛ شهیدرئیسی یکی از زبدهترین تربیتشدگان مکتب امام خمینی (ره) بود که نهتنها هیچ پرونده اقتصادی آلودهای پیرامون او شکل نگرفت، بلکه شخصاً نماد زهد و پرهیز از تجمل بود. عدم استفاده از ویلاها و اقامتگاههای ویژه، زندگی در خانهای ساده، استفاده از خودروی شخصی در موارد متعدد و گزارشهای مکرر از برخورد با رانت و فساد در بدنه دولت، او را به الگویی در مبارزه عملی و نه شعاری با فساد، بدل کرد.
3. شجاعت در تصمیمگیری در شرایط بحرانی
دولت رئیسی در میانه تورم بالا، تحریمهای حداکثری، بحران انرژی و ناآرامیهای اجتماعی روی کار آمد. در این فضا بسیاری از تصمیمات اقتصادی دولت او نظیر حذف ارز ترجیحی، ساماندهی یارانهها و توسعه زیرساختهای انرژی در حوزه گاز و برق، با وجود پُرهزینه بودن اجتماعی در کوتاهمدت، از منظر کارشناسی، ضرورتی اجتنابناپذیر تلقی میشدند. او با وجود مخالفتهای سیاسی و نگرانی از فشار افکار عمومی، بار مسئولیت این تصمیمات را پذیرفت و عقب ننشست. چنان شجاعتی که از باور به حکمرانی متعهد و نه محبوبیتمحور نشأت میگرفت، از شاخصههای حکمرانان مقتدر و اخلاقمدار است.
4. تلاش برای بازسازی سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی
در روزگاری که شکاف میان مردم و مسئولان، یکی از بحرانهای بنیادین حکومتها است، شهیدرئیسی کوشید تا این فاصله را از طریق گفتمان صادقانه، ارتباط مستقیم و پاسخگویی زنده به مردم، ترمیم کند. برنامههای تلویزیونی زنده با حضور شخص رئیسجمهور، پاسخگویی مستقیم به خبرنگاران منتقد و حضور در کنار خانوادههای شهدا، کارگران، کشاورزان و معلمان، نشان میداد که او سیاست را نه ابزار سلطه، بلکه ابزار «خدمت» تعریف کرده است.
5. پیوند دین و سیاست در عمل و نه در شعار
رئیسی، برخاسته از حوزه علمیه، قاضیالقضات سابق و درعینحال دارای تجربه اجرایی بود. این ویژگی باعث شد تا فهم دینی او از عدالت و مسئولیت، بهصورت ملموس در ساختار سیاستورزیاش تجلی یابد. در دولت او تلاش برای تقویت بنیان خانواده، مبارزه با فساد اخلاقی و اقتصادی، حمایت از فرهنگ جهاد و شهادت و تأکید بر هویت اسلامی- ایرانی، بهعنوان مؤلفههای اصلی سیاستگذاری شناخته میشد.
6. شهادتی که رسالت را زنده کرد
شهیدرئیسی درحالی از دنیا رفت که در مسیر خدمت بود، در مأموریتی از جنس عدالت و در راهی که به تعبیر خودش، «راه شهدا» بود. او برای تثبیت یک سبک از حکمرانی آمد؛ حکمرانی برخاسته از ایمان، پیوندخورده با مردم و متعهد به ارزشها. امروز، شهادت او پایانی بر یک دوره نیست، بلکه آغازی است بر بازتعریف انتظارات ما از مسئولان نظام اسلامی. الگوی رئیسی، تنها برای رؤسای جمهور آینده نیست، برای هر مسئولی در هر جایگاهی، یک نقشه راه است: مردمی بودن، شجاعت داشتن، پاسخگو بودن و پاک ماندن.
شناسه خبر 94202