شناسه خبر:94735
1404/3/18 13:33:00
سپهرغرب با نگاهی به سبک گذران اوقات فراغت زنان خانه‌دار مطرح کرد؛

وقتی فراغت هم در خدمت خانواده است

زنان خانه‌دار در حاشیه برنامه‌ریزی‌ها

فراغت، برای بسیاری فرصتی است جهت نفس کشیدن و بودن با خود؛ اما برای برخی، به‌ویژه زنانی که خانه را مدیریت می‌کنند، فراغت نه‌تنها نقطه پایان کار نیست، بلکه ادامه‌ای بی‌وقفه از انجام وظایف روزمره است.

در هیاهوی زندگی شهری، در میانه‌ شلوغی متروها، صف نانوایی‌ها و بازارهای شلوغ، زنانی هستند که ستون خانه‌اند؛ اما نامشان در هیچ فهرستی از شاغلان و تولیدکنندگان نیست. «خانه‌دار» بودن شاید عنوانی ساده و تکراری به نظر برسد، اما پشت این واژه، دنیایی از تلاش، سکوت، مسئولیت و گاه فراموشی، نهفته است.

در این گزارش، با پنج زن خانه‌دار از گروه‌های سنی و سطح‌های تحصیلی مختلف گفت‌وگو کرده‌ایم؛ از دغدغه‌های روزمره‌ آن‌ها پرسیده‌ایم، از اینکه اوقات فراغتشان چگونه می‌گذرد، چه چیزهایی به آن‌ها شادی و آرامش می‌دهد، چه موانعی سد راه کیفیت زندگیشان است و اگر دستشان باز بود، با زندگی‌ خود چه می‌کردند.

پاسخ‌ها تلخ نبودند، اما شیرین هم نه؛ ترکیبی از واقع‌بینی و امید، محدودیت و خلاقیت، رضایت و آرزو. زنانی که هر روز صبح بیدار می‌شوند، صبحانه می‌سازند، خانه را سر پا نگه می‌دارند و در سکوت، برای بقای خانواده تلاش می‌کنند.

اما آیا کسی پرسیده این زن‌ها چطور حال خودشان را خوب می‌کنند؟

این گزارش تلاشی‌ است برای شنیدن صدای همین زن‌ها؛ زنانی که شاید همیشه در خانه باشند، اما ذهنشان در جست‌وجوی رشد، شادی و معنا است.

آرامش میان مسئولیت‌ها؛ روایت یک زن خانه‌دار از معنای تفریح و رشد معنوی

طلا، زن خانه‌دار 47 ساله با مدرک دیپلم، در گفت‌وگویی صمیمی از سبک زندگی، تفریحات و دغدغه‌هایش در مسیر ارتقای کیفیت زندگی خود سخن می‌گوید. او از آن‌دست زنانی‌ است که تلاش می‌کنند در میان مسئولیت‌های خانه، مادر بودن و همسر بودن، برای خود نیز زمانی هرچند اندک، بیابند.

او می‌گوید در طول روز حدود دو تا سه ساعت وقت آزاد برای خود دارد، ساعاتی که غالباً صرف تماشای تلویزیون و خواندن قرآن می‌شوند؛ دو فعالیتی که برایش هم بُعد سرگرمی دارند و هم آرامش‌بخش هستند.

طلا تأکید می‌کند که در همین زمان‌های محدود، در کلاس‌های قرآن و مهدویت شرکت می‌کند؛ او شرکت در این کلاس‌ها را راهی برای رشد فکری و معنوی خود می‌داند.

ازنظر طلا، تفریح یعنی «فارغ شدن از همه مشکلات و کارهای زندگی»؛ تعریفی ساده اما عمیق که شاید بسیاری از زنان خانه‌دار با آن همدل باشند.

تفریحات مورد علاقه‌ او دیدن فیلم و باغبانی در باغبان با همسرش است. با لبخند از تفریحات خانوادگی روز جمعه یاد می‌کند؛ زمانی که همه اعضای خانواده دور هم هستند و لحظاتی شاد را می‌گذرانند. همچنین می‌گوید که گهگاهی با دوستان و خانواده نیز برنامه‌های تفریحی دارند.

وقتی از او درباره کیفیت زندگی پرسیدم، پاسخش روشن بود؛ شاد بودن در کنار خانواده.

برای بهبود این کیفیت، قدم‌هایی هم برداشته است؛ ازجمله شرکت در کلاس‌های یادگیری بهتر قرآن.

او برای سلامت روان خود، تلاش می‌کند تا حد امکان از فضای مجازی فاصله بگیرد و تمرکزش را روی روابط واقعی و آموزش به فرزندانش بگذارد و «آموزش دادن بچه‌ها برای زندگی کردن در آینده» را از مهم‌ترین وظایف خود می‌داند.

البته مسیر زندگی همیشه هموار نیست؛ گاهی مشکلات روزمره یا اختلاف بر سر عقاید، موانعی برای آرامش و تفریح می‌شوند. اما او معتقد است حمایت همسر و فرزندان، می‌تواند این موانع را از سر راه بردارد.

در پایان، طلا به آرزویی اشاره می‌کند که هنوز به آن نرسیده؛ اگر فرصت و امکانات بیشتری داشتم، در یک مرکز آموزشی مشغول به کار می‌شدم.

آرزویی که نشان می‌دهد بسیاری از زنان خانه‌دار، فراتر از نقش‌های سنتی‌ خود، رؤیاهایی برای پیشرفت و مشارکت در اجتماع دارند.

وقتی زندگی با روزمرگی می‌گذرد، اما رؤیا هنوز زنده است

در دل زندگی روزمره و ساده، رؤیاهایی زیبا پنهان شده‌اند؛ مینا، زن خانه‌دار 45 ساله با تحصیلات سیکل، یکی از همان زنانی‌ است که با وجود محدودیت‌های اقتصادی و مسئولیت‌های خانوادگی، هنوز نگاهش به آینده است و برای بهتر زیستن می‌اندیشد.

او می‌گوید روزانه «چهار تا پنج ساعت» وقت آزاد دارد؛ اما صادقانه اعتراف می‌کند که این وقت‌ها بیشتر با روزمرگی می‌گذرند. بااین‌حال، بودن در کنار خانواده را یکی از لذت‌بخش‌ترین بخش‌های زندگی‌اش می‌داند. برای او، وقت گذراندن با اعضای خانواده یک فعالیت ارزشمند و شادی‌آفرین است.

ازنظر مینا، تفریح هر چیزی‌ است که «حال آدم را خوب کند»، حتی اگر ساده باشد. خودش پیاده‌روی و میهمانی رفتن را به‌عنوان تفریحات مورد علاقه‌اش نام می‌برد؛ هرچند که صراحتاً می‌گوید برنامه منظم تفریحی ندارد، چون «همه‌چیز به زمان و شرایط اقتصادی خانواده بستگی دارد».

بااین‌‌حال، گاهی با خانواده به تفریح می‌رود و این تجربه‌های مشترک را مغتنم می‌شمارد. او معتقد است برای بهتر زندگی کردن باید تنبلی را کنار گذاشت، همت کرد و از فضای مجازی فاصله گرفت؛ این‌ها را نه به‌عنوان شعار، بلکه به‌عنوان راهی برای ارتقای کیفیت زندگی می‌بیند.

از او که می‌پرسم آیا تاکنون در کلاس یا دوره‌ای برای یادگیری مهارت جدید شرکت کرده، می‌گوید: خیر. اما درعوض با سحرخیزی و کار کردن روی رفتارهای فردی، اجتماعی و خانوادگی، تلاش می‌کند به رشد شخصی‌اش ادامه دهد.

مینا نیز مانند بسیاری از زنان خانه‌دار، از مشکلات اقتصادی و خانوادگی به‌عنوان مهم‌ترین موانع لذت بردن از اوقات فراغت یاد می‌کند. حمایتی که نیاز دارد، هم فکری است و هم مالی؛ تا بتواند کمی نفس بکشد و دوباره خودش را بسازد.

اما شاید زیباترین بخش گفت‌وگو، رؤیایی بود که با تمام سادگی‌اش، عمیق و انسانی است. مینا می‌گوید:

اگر فرصتی دوباره داشتم، روان‌شناس خوبی می‌شدم، تا هم روی رفتارهای خودم کار کنم و هم به دیگران کمک کنم.

او زنی‌ است از دل واقعیت‌های دشوار، اما با ذهنی روشن و آرزوهایی شریف که نشان می‌دهد تغییر، همیشه از درون شروع می‌شود، حتی اگر مسیر بیرونی‌اش پُر از سنگ‌ریزه باشد.

تلاش و شادی در دل سختی‌ها؛ روایت یک زن خانه‌دار سرپرست خانوار

حوری، زن خانه‌دار 51 ساله و بی‌سواد، زندگی‌اش سرشار از تلاش و مسئولیت است؛ او سرپرست خانواده بوده و بار سنگین اداره زندگی بر دوشش است. با وجود مشکلات مالی و فشارهای روزمره، به‌خوبی سعی می‌کند با مهارت‌ها و فعالیت‌هایش زندگی خود را بهتر کند و شادی را به خانه بیاورد.

حوری می‌گوید: در طول روز وقت آزاد زیادی دارم، اما بیشتر آن را صرف درست کردن ترشی، مربا و خرید می‌کنم؛ پیاده‌روی دارم و در میهمانی‌های خانوادگی نیز شرکت می‌کنم.

او با افتخار اضافه می‌کند که از همین راه امرار معاش می‌کند و به بچه‌هایش کمک می‌کند و می‌گوید: مردم ترشی‌ها مرباهای من را دوست دارند و مشتری‌های خوبی دارم؛ همین باعث شادی من می‌شود.

تفریح برای حوری یعنی «خوشحالی خودش و بچه‌هایش»؛ او می‌گوید علاقه زیادی به گل کاشتن، آشپزی کردن و میهمانی رفتن دارد، اما به‌دلیل مشکلات اقتصادی و دغدغه‌های زندگی، نمی‌تواند به‌طور منظم تفریح کند؛ تفریحاتش بیشتر در قالب دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه شکل می‌گیرد.

او برای بهتر شدن کیفیت زندگی، معتقد است باید کمتر به مشکلات فکر و سلامت جسم را حفظ کرد. حوری خود به مراقبت از بدن و روح اهمیت زیادی می‌دهد و سعی می‌کند خواب منظم و سحرخیزی را رعایت کند. همچنین در زمینه آشپزی، ترشی‌ و مرباپزی فعال است و این مهارت‌ها را به‌صورت مجازی دنبال می‌کند.

اگرچه هدف‌گذاری مشخصی ندارد، اما از تفریح کردن با کار نکردن برای خانواده، احساس گناه می‌کند...

بزرگ‌ترین آرزوی او داشتن فضایی است که زنان خانه‌دار با شرایط مشابه بتوانند دور هم جمع شوند و فقط حرف بزنند، تا از فشارهای زندگی کمی فاصله بگیرند.

حوری در پایان سخنانش می‌گوید: اگر فرصت و امکانات بیشتری داشتم، به سفر می‌رفتم.

زندگی ساده، شادی‌های کوچک

زری، 39 ساله و دیپلمه، زندگی پُرمشغله‌ای دارد که بین خانه‌داری، بچه‌داری و اداره مغازه می‌گذرد؛ او روزانه حدود دو ساعت وقت آزاد برای خود دارد که سعی می‌کند این زمان را با بازی و بیرون رفتن با بچه‌ها، پُر کند.

زری فعالیت خاصی برای آرامش یا شادی ندارد، اما گاهی با بیرون رفتن حس بهتری پیدا می‌کند. او تفریح را «عوض شدن حال‌وهوا و آرامش» می‌داند و معمولاً به پیاده‌روی، میهمانی رفتن و خرید کردن علاقه دارد؛ تفریح در روز جمعه، برای خانواده‌ فرصتی است تا باهم خوش بگذرانند.

ازنظر او، تفریح خانوادگی و وقت گذراندن با عزیزانش باعث افزایش کیفیت زندگی می‌شود. در زمینه یادگیری مهارت جدید هنوز اقدامی نکرده است، چون مشغله‌های زندگی او را محدود کرده‌اند؛ «خانه‌داری، بچه‌داری و مغازه‌داری، همه زندگی من است.»

با‌این‌حال، زری هدف‌های زیادی در ذهن دارد و امیدوار است آن‌ها را محقق کند. او بزرگ‌ترین مانع برای لذت بردن از اوقات فراغت را مشغله‌های زندگی می‌داند و یکی از آرزوهایش این است که با داشتن امکانات بیشتر، مثل یک ماشین مدل بالا، بتواند راحت‌تر به سفرهای مختلف برود؛ سفر به مشهد، شمال یا جنوب کشور. او همچنین آرزوی زیارت کربلا را در دل دارد.

با تمام دغدغه‌ها و مشغله‌ها، زری از زندگی ساده‌اش راضی است و می‌گوید: زندگی‌ام سرشار از سلامتی و خنده‌های بچه‌ها است؛ من و همسرم هر دو مغازه داریم و مشغول کار هستیم. این برایم کافی است، اما از خدا بیشتر می‌خواهم.

آرامش با آگاهی؛ روایت زنی که زندگی را به لحظه‌ها تقسیم می‌کند

الهام، 37 ساله و با تحصیلات لیسانس، با نگاهی متعادل به زندگی، از آن‌دسته زنانی است که تلاش می‌کند بین مسئولیت‌های خانه‌داری و آرامش شخصی، تعادلی نسبی برقرار کند. روزانه «4 تا 5 ساعت» وقت آزاد دارد که آن را به مطالعه، کارهای خانه، و گاهی خواندن زیارت و دعا اختصاص می‌دهد.

او می‌گوید: در کنار خانواده شاد بودن، خودش یک تفریح است.

برای الهام، تفریح با خرید، مسافرت و گشت‌و‌گذار معنا پیدا می‌کند و در روزهای مشخصی با خانواده‌اش برنامه‌های تفریحی دارند. ازنظر او، یکی از عوامل مهم در ارتقای کیفیت زندگی، بالا بردن سطح آگاهی در زمینه‌های زندگی و سلامت است.

الهام هرچند به‌طور کامل وارد مسیر یادگیری مهارت جدید نشده، اما تمایل دارد در رشته‌های هنری مورد علاقه‌اش شرکت کند. او سلامت جسم و روان را هم جدی می‌گیرد: پیاده‌روی، تغذیه سالم و دوری از محیط‌های ناسالم، جزء عادت‌های همیشگی‌اش است.

وقتی از موانع می‌پرسم، با لحنی آرام می‌گوید: چیز خاصی مانعم نمی‌شود، معمولاً از همه‌چیز در جای خودش لذت می‌برم.

و درباره حمایت‌ها، با تلخی شیرینی پاسخ می‌دهد: چه فرقی دارد؟ دلتان خوش است...

بااین‌حال، الهام زنی‌ است که نگاهش به زندگی با واقع‌بینی و پذیرش توأم است. آرزویش؟ ساده و صمیمی: دوست دارم در کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ام شرکت کنم...

کارهای خانه که تمامی ندارد؛ روایت زنی که شادی را در دل خستگی‌ها جست‌وجو می‌کند

فرشته، زن خانه‌دار 43 ساله‌ای‌ است با مدرک فوق لیسانس، که بیشتر وقت خود را به کارهای خانه اختصاص می‌دهد. او درباره زمان فراغتش می‌گوید: بیشتر وقت من به کار خانه می‌گذرد، کارهایی که هیچ‌وقت تمامی ندارد. البته گاهی به خودم استراحت می‌دهم و فیلم می‌بینم.

تفریح، از نظر او، یعنی «انجام کاری که باعث تغییر روحیه شود و انسان را از حالت یکنواختی بیرون بیاورد»؛ کاری که نه فقط جسم، بلکه ذهن را هم به دنیایی تازه ببرد. تماشای فیلم، دیدوبازدید با خانواده، مسافرت رفتن و گوش دادن به موسیقی، ازجمله تفریحاتی هستند که به او انرژی می‌دهند.

وقتی درباره کیفیت زندگی از او می‌پرسیم، می‌گوید: به نظر من، کیفیت زندگی یعنی آرامش روانی و رضایت از زندگی. برای بهتر کردن آن، سعی کرده است در دوره‌های آموزشی مانند خیاطی، گل‌سازی، عروسک‌سازی و پرورش گل و گیاه شرکت کند؛ کاری که هم جنبه سرگرمی دارد و هم مهارتی کاربردی به او می‌آموزد.

فرشته در توصیف رابطه‌اش با فضای مجازی می‌گوید که گاهی در آن گم می‌شود؛ هم فال است، هم تله. گرچه از آن برای یادگیری استفاده می‌کند، اما گاه چنان درگیر شبکه‌های اجتماعی می‌شود که متوجه گذر زمان نمی‌شود. بااین‌حال، سعی می‌کند تعادل را حفظ کند و از فضای مجازی در حد آموزش و اطلاع‌رسانی بهره بگیرد.

برای سلامت روان خود، راهکارهایی دارد: گوش دادن به موسیقی و کتاب‌های صوتی. همین قدم‌های کوچک، به او کمک می‌کند حال بهتری داشته باشد.

از او می‌پرسم: چه چیزی می‌تواند مانع تفریح یا آرامش شما شود؟ پاسخ می‌دهد: مشکلات زندگی، فشارهای روانی، کمبود وقت و گاهی نداشتن پول. مسائلی که شاید بسیاری از زنان خانه‌دار با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

فرشته اما تنها نیست. می‌گوید که خانواده‌اش، به‌ویژه همسرش، از او حمایت می‌کنند. همین حمایت، در بسیاری مواقع تسکین‌دهنده خستگی‌ها و تنش‌ها است.

وقتی درباره آرزوهایش صحبت می‌کنیم، صدایش کمی رنگ حسرت می‌گیرد: دوست داشتم بعد از این‌همه درس خواندن، کار کنم... اما شرایط زندگی و مسئولیت‌های خانه این فرصت را از من گرفت.

در کلامش، همان حس مشترک بسیاری از زنان خانه‌دار شنیده می‌شود: آرزوی رشد و آرزوی «زمانی برای خود بودن»، در کنار همه مسئولیت‌هایی که بی‌وقفه بر دوش دارند.

زنان خانه‌دار؛ زندگی در مرز وظیفه و امید

6 روایت، 6 زن، 6 زاویه‌ نگاه به زندگی. از طلا تا فرشته هرکدام با سن، سطح تحصیلات، شرایط خانوادگی و دغدغه‌های متفاوت، اما با یک نقطه‌ مشترک: تلاش برای حفظ تعادل میان مسئولیت‌های سنگین خانه و یافتن گوشه‌هایی از آرامش، شادی و خودشناسی.

اوقات فراغت: لحظاتی پراکنده، نه یک برنامه منسجم

میانگین زمانی که این زنان برای خود دارند، بین دو تا پنج ساعت است. اما در این زمان‌ها هم اغلب درگیر امور خانه‌داری، مراقبت از فرزندان، خرید و یا آشپزی می‌شوند؛ برای برخی مثل حوری، اوقات فراغت حتی با «کار» گره خورده تا بتوانند معیشت خانواده را تأمین کنند. تنها در مواردی معدود (مثل الهام و فرشته)، این زمان به فعالیت‌های فردی مانند مطالعه کردن، زیارت خواندن یا موسیقی گوش دادن اختصاص می‌یابد.

تفریح: میان آرزو و امکان

بیشتر پاسخ‌دهندگان تفریح را به‌درستی «عوض شدن حال‌وهوا» یا «آرامش در کنار خانواده» معنا کردند. محبوب‌ترین تفریحات شامل پیاده‌روی، دیدوبازدیدهای خانوادگی، باغبانی، آشپزی و در مواردی سفر (در حد توان مالی) هستند. اما تقریباً همه آن‌ها محدودیت‌های اقتصادی، مشغله‌ زیاد یا کمبود امکانات را مانعی برای تداوم یا گسترش فعالیت‌های تفریحی دانسته‌اند.

رشد فردی: انگیزه هست، اما فرصت نیست

یادگیری مهارت جدید، به‌ویژه در زمینه‌هایی مثل قرآن، آشپزی، روان‌شناسی یا هنر، دغدغه مشترک بسیاری از این زنان بود. بااین‌حال، اکثرشان یا زمانی برای آن نیافته‌اند یا اولویت‌های زندگی مجال پیگیری نداده؛ میل به یادگیری وجود دارد، اما اغلب در مرحله‌ تمنا یا حسرت باقی مانده است.

سلامت روان: تنهاییِ دیده‌نشده

در دل بسیاری از پاسخ‌ها، نیاز به ارتباط، درک متقابل و فضاهای زنانه مشهود است. حوری با صراحت گفت: «کاش جایی بود برای زن‌ها که فقط حرف بزنیم»، زری از احساس گناه موقع تفریح کردن گفت و الهام، وقتی از حمایت‌ها صحبت شد، خندید و گفت: «دلتون خوشه‌ها»! این‌ها فقط جمله نیستند؛ آینه‌ رنجی‌اند که اغلب پشت لبخند و سکوت پنهان می‌ماند.

رضایت نسبی، همراه با خواسته‌های محقق‌نشده

اغلب مصاحبه‌شوندگان با وجود تمام دشواری‌ها، به نوعی از زندگی‌ خود رضایت دارند. شادی در خنده‌های بچه‌ها، کسب‌و‌کار کوچک در خانه، یا حتی یک گلدان گل. اما در دل همه‌ آرزویی نهفته است: از سفر به کربلا تا تحصیل در رشته روان‌شناسی.

شنیدن صدای زنانی که دیده نمی‌شوند

زنان خانه‌دار، ستون‌های بی‌ادعای جامعه‌اند. روزشان پُر از تلاش و شبشان پُر از فکر. آن‌ها اغلب مخاطب برنامه‌ریزی‌های اجتماعی نیستند، اما بار اصلی سلامت روان و تربیت نسل آینده را بر دوش می‌کشند. این گزارش نشان داد که اگرچه آن‌ها به‌ظاهر «در خانه‌اند»، اما دلشان با جامعه است، با تغییر، با رشد. سرمایه‌گذاری در اوقات فراغت زنان خانه‌دار، یعنی تقویت بنیان خانواده و سلامت جامعه. کافی‌ است آن‌ها را ببینیم، بشنویم و جدی بگیریم.

و البته، نگاه را از سطح فردی فراتر برد؛ بسیاری از دشواری‌هایی که این زنان تجربه می‌کنند، صرفاً ناشی از انتخاب‌های شخصی یا کمبود انگیزه نیست. دسترسی نداشتن به کلاس‌های آموزشی یا مراکز فرهنگی برای زنانی که فرزندان کوچک یا مسئولیت‌های سنگین خانگی دارند، یک مسئله شخصی نیست، یک خلأ در سیاست‌گذاری عمومی‌ است. درک بهتر تجربه این زنان یعنی درنظر گرفتن نابرابری‌های جنسیتی در طراحی فضاهای شهری، اختصاص بودجه به فضاهای زنانه در محله‌ها و تعریف حمایت‌های اجتماعی که به زنان امکان رشد، تفریح و تعامل اجتماعی واقعی بدهد.

شناسه خبر 94735