از خطبه فدکیه تا تمدن فاطمی؛ الگوی جهانشمول زن و انسان در افق مهدوی
آنچه در پیش رو دارید، بخش دوم مصاحبه با حجتالاسلام مهدی جوادی یکی از اساتید حوزه و دانشگاه است؛ در این بخش به خوانشی تمدنی از خطبه فدکیه، مسئله حکمرانی عادلانه و افق مهدوی مبتنی بر سبک فاطمی پرداختهایم.
در این بخش از مصاحبه، افق بحث از سطح فردی و خانوادگی فراتر رفته و وارد لایههای اجتماعی، تمدنی و مهدوی میشویم. نقطه عزیمت، پرسشی است که به هویت زن در جهان معاصر مربوط میشود.
** در جهانی که میان دو قطب «زن شرقی» و «زن غربی» در نوسان است و روایتهای متعارضی از آزادی، نقش اجتماعی و هویت زن تولید میشود، آیا میتوان حضرت زهرا سلاماللهعلیها را بهعنوان یک «الگوی جهانشمول انسانی» فراتر از این دوگانه مطرح کرد؟
اگر زاویه دید را از جنسیت به «انسانیت» تغییر دهیم، حضرت زهرا(س) نه فقط الگوی زن مسلمان، بلکه الگوی انسانِ طالب کمال است؛ انسانی که در سه میدانِ تبعیت از پیامبر، حمایت از ولیالله و پرورش نسل آیندهی امامان، اوج مسئولیتپذیری الهی را تجسم میبخشد.
در ادامه، بحث به یک متن کلیدی در میراث فاطمی یعنی خطبه فدکیه گره میخورد؛ خطبهای که در این گفتوگو نه صرفاً یک اعتراض تاریخی به غصب فدک، بلکه «بیانیهای سیاسی– اجتماعی» و نمونهای درخشان از «جهاد تبیین» معرفی میشود. حضرت زهرا (س) در متن این خطبه، مبانی حکمرانی عادلانه، نقش امامت در تأمین انسجام اجتماعی و نسبت میان مردم و ولی خدا را بازتعریف میکند و روشن میکند که بدون محور ولایت، هر نظامی به تفرقه، هر حزبی به خودخواهی و هر ساختار ظاهراً مردمی به چاهی از بیعدالتی سقوط خواهد کرد.
این بخش از مصاحبه، این مباحث را در افق مهدویت صورتبندی میکند؛ سبک زندگی فاطمی و اندیشه فاطمی، بهمثابه نقشه راه تمدن اسلامی– انسانی، قرار است در عصر ظهور به دست حضرت مهدی (عج) بهطور کامل عینیت یابد. اینجا، «انتظار» نه حالت منفعلانه که بهمعنای آمادهسازی بستر اجتماعی، معرفتی و اخلاقی برای حاکمیت انسان کامل و بروز تمامقد قداست فاطمی و امامت علوی در جهان معرفی میشود.
*سیره عملی حضرت زهرا (س) در عرصههای مختلف، از فعالیتهای اجتماعی و دفاع از حق تا ایفای نقش همسری و مادری، چه پاسخی به گفتمانهای امروزی درباره «هویت و نقش زن» میدهد؟ آیا میتوان الگوی ایشان را فراتر از تقسیمبندیهای رایج زن شرقی/غربی، بهعنوان یک «الگوی جهانشمول انسانی» مطرح کرد؟
حضرت زهرا سلاماللهعلیها بهعنوان سیدة نساء العالمین، اگر حتی بر اساس ادله عقلی نیز به ایشان بنگریم، بهروشنی به این نتیجه میرسیم که این مقام، مقامی کاملاً عقلپسند و قابل اثبات است؛ بنابراین، زهرای مرضیه سلاماللهعلیها برترین الگو برای زنان عالم است؛ همانگونه که میتواند برترین الگو برای مردان عالم نیز باشد، اگر نگاه ما صرفاً جنسیتی نباشد.
اگر به وجود حضرت زهرا سلاماللهعلیها نه از زاویه جنسیت، بلکه بهعنوان یک ارزش انسانی بنگریم، روشن میشود که ایشان، فارغ از مباحث زن و مرد بودن، الگویی جامع برای «انسان» است. اگر انسان میخواهد انسان باشد، چه زن باشد و چه مرد و اگر میخواهد به مقام انسانِ کامل نزدیک شود، نیازمند یک الگوی کامل است و حضرت زهرا سلاماللهعلیها الگوی کامل برای انسانشدن انسانهاست.
اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد اینکه این الگوی عظیم، تا چه اندازه مورد توجه و پرداخت قرار گرفته؟ من در بخشی از همین گفتوگو اشاره کردم که حضرت زهرا سلاماللهعلیها به یاری ولی خدا میآیند تا زمینه ظهور امامت او را فراهم کنند؛ زیرا اگر امام فرصت اظهار و بروز امامت خود را نداشته باشد، امکان الگوگیری از او از بین میرود. در چنین وضعیتی، مردم دچار سردرگمی میشوند؛ هر کس به سویی میرود و اگرچه انسانها در پی طی مسیر کمالاند، اما نمیدانند کدام مسیر، مسیر کمال است و چه چیزی واقعاً کامل است.
خداوند امام را قرار داده تا مردم به امام بنگرند، از رفتار و سیره او الگو بگیرند و بر اساس آن حرکت کنند اما اگر امام فرصت الگودهی نداشته باشد، دیگر نمیتوان انسانها را به تبعیت از او فراخواند. حال در این چارچوب، اگر حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز فرصت جلوهگری بهعنوان سیدة نساء العالمین را نیابند که متأسفانه تاکنون نیافتهاند، نتیجه آن، محرومیت بشریت از این الگوی کامل است.
از همان زمانی که حضرت زهرا سلاماللهعلیها قدم به این دنیا گذاشتند، مورد ظلم قرار گرفتند؛ تا آن زمان که بهصورت مخفیانه و شبانه از این دنیا رفتند و پیکر مطهرشان نیز غریبانه و پنهانی به خاک سپرده شد، بهگونهای که تا امروز نیز محل دفن ایشان مشخص نیست. این حجم از غربت نشان میدهد که حتی برای این معصومه عالم نیز فرصت ظهور اجتماعی و تمدنی فراهم نشد. در نتیجه، الگودهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها نیز عملاً زمین مانده است.
وقتی الگوی کاملِ زنِ کامل بهدست بشر نرسد، طبیعی است که امروز شاهد باشیم زنان دچار سرگشتگی شوند و به در و دیوار بزنند و گرفتار انحرافات گوناگون شوند. این وضعیت تنها مخصوص زنان نیست؛ مردان نیز به همین سرنوشت دچارند. چرا؟ چون نه امام توانست امامت خود را بهدرستی اظهار کند و نه انسان کامل فرصت یافت که مظهریت زیباییهای عالم را از طریق وجود خود به بشریت عرضه کند.
در این شرایط، نه شرق توانسته الگوی انسان کامل ارائه دهد، نه مکاتب غربی، نه نحلههای بشری و نه جریانهای موسوم به شمالی و جنوبی یا مکتبهایی که در پس پرده خانقاهها، کلیساها و کنیسهها شکل گرفتهاند. دلیل این ناکامی آن است که همه اینها، محصول قلبهای ناپاک و عقلهای ناقص بشری بودهاند. اندیشهها و نظریات مطرحشده یا گرفتار نقص بودهاند، یا آمیخته به خرافه، یا آلوده به اغراض، کینهها و تمایلات نفسانی.
ما انسانهای امروز، در واقع از دریافت الگوی سالم انسانیت، چه در پیکره زنانه و چه در پیکره مردانه، محروم ماندهایم. از همین رو، اگر بتوانیم در حد بضاعت خود، زوایای پنهان و مغفولمانده انسان کاملی مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام و انسان کاملی چون زهرای مرضیه سلاماللهعلیها را متبلور کنیم و این تبلور را به بشر عرضه نماییم، به همان اندازه که به بشر ارائه شود، بشر نیز پذیرای آن خواهد بود.
اگر امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهدرستی و با منطق صحیح، در هر نقطهای از این کره خاکی معرفی کنید، محال است که فطرت پاک انسانی او را پس بزند. اگر زیباییهای سبک زندگی فاطمی را در هر جای این عالم عرضه کنید، محال است انسانی که وجدان زنده دارد، زهرای مرضیه سلاماللهعلیها را نپذیرد.
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که باید مجدداً به پژوهشهای علوی و فاطمی بازگردیم؛ برای شناخت حضرت زهرا (س) تلاش کنیم، ایشان را معرفی نماییم و برای نمایش فضائل فاطمی و علوی مجاهدت کنیم.
سید رضی، هنگامی که نهجالبلاغه را گردآوری کرد، یکی از زیباترین ابعاد وجود امیرالمؤمنین (ع) را از طریق جمعآوری سخنان بلیغ ایشان به جهان عرضه نمود. به عقیده خود سید رضی، این سخنان، رساترین کلام امیرالمؤمنین بود و همین مجموعه، نهجالبلاغه را شکل داد. اگر سید رضی این جنبه از زیبایی و ظهور امام علی (ع) را ارائه نمیکرد، شاید امروز ما از وضعیت کنونی نیز محرومتر بودیم.
اکنون که نهجالبلاغه در اختیار ما قرار گرفته، وظیفه ماست که بنشینیم و از سبک و سیره سیاسی امیرالمؤمنین سخن بگوییم، سبک و سیره اقتصادی ایشان را تحلیل کنیم، شیوه همسرداری و زیست خانوادگی امیرالمؤمنین را بررسی کنیم و همه اینها را با نیازهای امروز جامعه بهروز کرده و برای اجرا در شرایط کنونی آماده سازیم.
در میان همه الگوهای کاذب و ناقصِ موجود، تنها الگویی که جهان در نهایت به سوی آن حرکت خواهد کرد و همه در برابر آن خواهند نشست و در مکتبش شاگردی خواهند کرد، همان الگویی است که با ظهور مهدیِ فاطمه محقق میشود؛ آن هنگام که حضرت، سفره فاطمی را برای عالم میگستراند. در آن زمان، مردم از این سفره سیراب خواهند شد و همه تشنگان حقیقت، رفع عطش خواهند کرد؛ چراکه بشر به نقطهای رسیده که با تمام وجود فریاد میزند: «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست» و این آرزو برای او محقق خواهد شد.
بر همین اساس، وقتی میگوییم باید زمینهساز ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشیم، یعنی باید خود را آماده کنیم برای آن روزی که حضرت میآید و زمینه اظهار و بروز سبک علوی و فاطمی را فراهم میسازد. در آن عصر، مردم علی علیهالسلام را آنگونه که علی هست خواهند شناخت و فاطمه سلاماللهعلیها را آنگونه که فاطمه است خواهند شناخت. وقتی این شناخت حاصل شد، قدرت تصمیمگیری انسانها افزایش مییابد؛ محاسن را بهدرستی میبینند و زیباییهای خلقت را با چشم دل مشاهده میکنند.
در چنین فضایی، تنها انسانهای بیوجدان و تهی از فطرت پاک، از علی و فاطمه فاصله میگیرند؛ کسانی که قداست نطفه و سرشت پاک ندارند و از پاکی خلقت برخوردار نیستند. این افراد خود به خوبی میدانند که هرگاه ذات انسان پاک باشد، به طور طبیعی به سمت پاکی گرایش پیدا میکند.
ما در انتظار روزی هستیم که این الگوی ناب فاطمی و علوی، به دست فرزند بزرگوارشان، حضرت مهدی (عج)، به عرصه ظهور درآید و به طور کامل آشکار گردد؛ و آنگاه باید گفت: «باش تا صبح دولتش بدمد.»
*خطبه فدکیه را میتوان یک بیانیه سیاسی- اجتماعی عمیق دانست. از منظر شما، تحلیل محتوای این خطبه، چه نگاهی به مبانی حکمرانی عادلانه، حقوق اقتصادی و مسئولیتهای حاکمیت در قبال مردم ارائه میدهد که برای جوامع امروزی درسآموز باشد؟
حضرت زهرا سلاماللهعلیها خطبهای را در مسجد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ایراد میکنند؛ خطبهای که در شرایطی حساس و سرنوشتساز بیان میشود. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که متأسفانه پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام، جایگاه و منزلت امیرالمؤمنین علیهالسلام نادیده گرفته میشود و این جایگاه الهی بهصورت غاصبانه و ظالمانه توسط افرادی تصاحب میشود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در این وضعیت احساس میکنند که در برابر این حرکت آلوده، غاصبانه و ظلمآلود، باید واکنشی منطقی، استوار، شجاعانه و عالمانه از خود نشان دهند.
در اینجاست که حضرت، در قامت یک مجاهد، به پا میخیزند و همراه با جمعی از زنان مدینه به مسجد پیامبر میروند. در آنجا حضرت شروع به خطبهخوانی میکنند. چون یکی از پیامدهای ظاهری این خطبه، بازگرداندن فدک به حضرت بوده و ایشان پس از آن به منزل بازمیگردند، این خطبه به «خطبه فدکیه» شهرت یافته، با این حال، این خطبه نامهای دیگری نیز دارد؛ ازجمله «خطبه جماعت» که شاید تعبیر دقیقتری باشد، زیرا حضرت خود را موظف میدانند که در میان جماعت یاران پیامبر و جامعه مدینه سخن بگویند.
با نگاه به این خطبه، بیانیه یک مسلمان مجاهد را مشاهده میکنیم. در این سخنان، تبیین جهادگری و شاید «جهاد تبیین» به وضوح دیده میشود. حضرت زهرا (س) در این خطبه توضیح میدهند که چه اموری میتواند انسانها را به مجاهدت وادار کند. ایشان تبیین میکنند تا جلوی نفاق گرفته شود، برداشتهای انحرافی مهار شوند و بدعتها مجال گسترش نیابند تا اسلام دچار انحراف بیشتری نگردد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در این خطبه، بهصورت مجاهدانه، عالمانه و منطقی، محور انضباط اجتماعی را تبیین میکنند و این پرسش اساسی را مطرح میسازند که اگر جامعه بهدنبال انضباط اجتماعی است، باید بداند این انضباط بر چه محوری استوار میشود. حضرت تصریح میکنند که اگر بهدنبال هر چیز دیگری غیر از این محور بروید، هرگز به انضباط اجتماعی نخواهید رسید و جامعهای منسجم و عاری از ظلم شکل نخواهد گرفت.
حضرت میفرمایند: «اِمامَتُنا اَمانٌ مِنَ الفُرقَةِ وَ وِلایَتُنا نِظامٌ لِلمِلَّة». اگر تشدد و پراکندگی اجتماعی را مشاهده میکنید، به این دلیل است که بیولایت شدهاید و امام ندارید. اگر دچار تفرقه اجتماعی هستید، اگر احزاب گوناگون هرکدام ساز خود را میزنند و هر گروهی راه خود را میرود و «کلُّ حزبٍ بما لَدَیهِم فَرِحون» شده، به این علت است که از یک سرچشمه واحد سیراب نمیشوید و از یک آبشخور معرفتی مشترک معرفت نمیگیرید.
جامعهای که امام نداشته باشد، متفرق میشود، از وحدت فاصله میگیرد و از امنیتِ در جماعت بودن محروم میماند. چون به جماعت تبدیل نمیشود، «یدالله» با او نیست؛ یعنی دست قدرت و تأیید الهی همراهش نخواهد بود. خطبه فدکیه دقیقاً بیانگر همین حقیقت است و به همین دلیل حضرت این خطبه را در میان جماعت ایراد میکنند؛ زیرا هدف ایشان ایجاد بسیج عمومی است. حضرت جماعت را مخاطب قرار میدهند تا یک بسیج عمومی برای حمایت از امام شکل بگیرد و امام بتواند امامت خود را اظهار کند.
خطبه فدکیه، هشداری جدی به جماعت است که اگر شما به میدان نیایید، امام فرصت امامت پیدا نخواهد کرد. همانگونه که امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از 25 سال، زمانی که مردم برای بیعت به سراغ ایشان آمدند، فرمودند: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر لألقیت حبلها علی غاربها».
اگر پس از این 25 سال هم مردم به سراغ من نمیآمدند، من اقدامی نمیکردم. چرا؟ چون این شما هستید که باید زمینه امامت امام را فراهم کنید. اگر شما زمینه را فراهم کنید و امام نیاید، آنگاه امام مقصر است؛ اما تا زمانی که شما زمینه را فراهم نکنید، امام فرصت امامت نخواهد یافت.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها تلاش کردند مردم را بیدار کنند تا خود مردم زمینه امامت امام را فراهم سازند. آنچه امروز از آن به «حکمرانی مردمی» تعبیر میکنیم، به این معنا نیست که مردم خود مستقیماً حکومت کنند؛ بلکه یعنی مردم زمینه را برای حکمرانی امامشان فراهم کنند. مردم علم و احاطه لازم برای حکمرانی دقیق را ندارند، اما میتوانند بستر لازم را ایجاد کنند تا امام در امنیت، امامت خود را اظهار کند.
وقتی این بستر فراهم شد، حکمرانیای شکل میگیرد که مردم زمینهاش را فراهم کردهاند و این حکمرانی، حکمرانیای زیبا، عادلانه و زلال خواهد بود؛ زیرا مردم همه زمینه را در اختیار انسان کامل قرار دادهاند. آنگاه انسان کامل، بدون هیچ شائبهای، بدون کوچکترین نقص و بدون ذرهای ظلم، احکام الهی را در جامعه جاری میکند؛ بهگونهای که مردم طعم حیات را میچشند.
چنانکه قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم».اگر دعوت خدا و رسولش را اجابت کنید، شما را به چیزی فرا میخوانند که به شما حیات میبخشد.
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خطبه فدکیه، مردم را به انجام وظیفهشان فرا میخوانند؛ وظیفهای که همان زمینهسازی برای ظهور امامت امام است، تا امام بتواند امامت خود را اظهار کند. از این رو، خطبه فدکیه بیش از آنکه ناظر به مسئله فدک و یک مرز جغرافیایی خاص باشد، هشداری عمیق به دلها و ذهنهای مردم است؛ هشداری درباره وظیفه انسانی، مجاهدانه، عاقلانه و عالمانه آنان در آن مقطع تاریخی.
پیام محوری این خطبه، فراخوان همگان برای گرد آمدن حول محور امیرالمؤمنین (ع) است؛ اینکه قدرت و فرصت کافی به ایشان داده شود تا احکام الهی را به بهترین نحو در جامعه پیاده کند و نگذارد ذرهای ظلم به کسی وارد شود. از این رو، خطبه فدکیه را میتوان به درستی «خطبه جماعت» نامید؛ خطبهای برای هشدار، بیدار ساختن و فراخوان عمومی جامعه در راه یاری ولیّ خدا.
* اگر نقش حضرت فاطمه (س) را بهعنوان یک «الگوی سازنده تمدن» در نظر بگیریم، مهمترین مؤلفهای که باید در بنیانهای یک تمدن اسلامی- انسانی مبتنی بر فاطمیاندیشی نهادینه شود، چیست؟ (مثل اخلاق مسئولیت، عدالتمحوری، تولید علم نافع یا عمق بخشی به روابط خانوادگی)
حضرت زهرا سلاماللهعلیها فراتر از زمان خود زیستهاند؛ همانگونه که سبک زندگی ایشان نیز به دوران حیات ظاهریشان محدود نمیشود. بینش ایشان با ماندگاری دین خدا پیوند خورده و افقی که ایشان برای زندگی ترسیم میکنند، به بلندای افقی است که خداوند برای این جهان تعریف کرده، سبک زندگی فاطمی قرار است تا قیامت اثرگذار باشد؛ چراکه ایشان تربیتشده قرآناند و چون قرآن تا روز قیامت «هُدیً لِلنّاس» (هدایتی برای مردم) است، سبک فاطمی نیز به عنوان سبکی برخاسته از تربیت قرآنی، تا قیامت نقشی راهبردی، محوری و میدانی خواهد داشت.
بنابراین، اگرچه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در یک بازه زمانی کوتاه ـ حدود 18 یا بیستوچند سال ـ زندگی کردند و در خانهای محقر، در کوچهای تنگ و ساده در مدینه ساکن بودند، اما افق حرکتی ایشان، افقی تمدنی بود. زهرای مرضیه سلاماللهعلیها بهدنبال آن بودند که عالم به یک «مدینه فاضله» تبدیل شود و زیرساخت و شالوده این مدینه فاضله را برای بشریت ترسیم کردند. این بنیانها و زیرساختها در خطبه جماعت یا همان خطبه فدکیه، بهروشنی بیان شده است. حضرت زهرا در آن عبارات، افق زیستی بشر را تبیین میکنند.
ما امروز در انتظار آن هستیم که این افق، بهدست انسانهایی که از منتظران ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه هستند، فراهم شود تا زمینه برای رونمایی از آن سبک زندگی متمدنانه مهیا شود. ما این زندگی امروزی را «زندگی مدنی» به معنای حقیقی کلمه نمیدانیم؛ بلکه معتقدیم آنچه امروز بهدست بشر رقم میخورد، زندگیای متوحشانه است. در جهان کنونی، صاحبان زور و قدرت، آنان که تیغ و تیر در اختیار دارند، بر جهان حکومت میکنند و این نشانه تمدن نیست.
در مقابل، زهرای مرضیه سلاماللهعلیها با ادبیات عمیق و نورانی کلماتشان، افق یک تمدن حقیقی را برای بشر ترسیم میکنند. این افق تمدنی فاطمی، بهدست کسی تحقق عینی خواهد یافت که بتواند آن را به میدان عمل و اجرا وارد کند و آن شخص کسی نیست جز فرزند بزرگوار ایشان، حضرت مهدی ارواحنا فداه.
از همینروست که وقتی گفته میشود حضرت مهدی سلاماللهعلیه یک حرکت جهانی و فراگیر را رقم خواهند زد و منجی عالم بشریت خواهند بود، این سؤال بهدرستی مطرح میشود که ایشان قرار است کدام الگو را پیاده کنند و چه سبک زندگیای را به بشر عرضه نمایند؟ پاسخ روشن است؛ حضرت مهدی (عج) خود بیان میکنند که الگوی خویش را در دختر پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله یافتهاند. اگر قرار باشد سبکی نشر داده شود، اگر مدینهای ساخته شود و اگر بشر نجات یابد، این نجات از مسیر سبک فاطمی خواهد بود؛ زیرا سبک فاطمی نجاتبخش است.
چنانکه اگر محتوای خطبه فدکیه در زمان خود حضرت زهرا سلاماللهعلیها اجرا میشد، بشریت تا قیامت از انحراف نجات پیدا میکرد. ما نجاتی جز تحقق حقایق نهفته در خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نخواهیم داشت و تحققبخش این حقیقت، کسی جز حضرت مهدی سلاماللهعلیه نیست.
حضرت مهدی (عج)، تحققبخش خطبه فدکیه، آیات کریمه قرآن و معارف عمیق نهجالبلاغه هستند. به بیان دیگر، حضرت مهدی (عج) محقق امامت علوی و قداست فاطمی خواهند بود.
ما در انتظار چنین روزی هستیم و امیدواریم این انتظار به سر آمده و شاهد ظهور کامل سبک فاطمی در آخرالزمان بشر باشیم؛ انشاءالله.