
ایران بهعنوان یکی از قدرتهای منطقهای در خاورمیانه، با چالشها و تهدیدات متعددی روبهرو است. یکی از اصلیترین خطرات، تنشهای ژئوپلیتیکی با کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی است؛ حضور نظامی و نفوذ ایران در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن، باعث ایجاد رقابت و تقابل با کشورهایی مانند عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات متحده شده است و این تنشها میتواند به درگیریهای مستقیم یا غیر مستقیم منجر شود و امنیت ملی ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
علاوهبر این، تحریمهای بینالمللی بهویژه از سوی آمریکا، اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده و توانایی کشور برای مقابله با تهدیدات خارجی را کاهش داده است. درواقع ایران برای ادامه رویکرد تمدنسازی و پرچمداری خود در جهان بهویژه در خاورمیانه، نیاز دارد گستره نفوذ خود را افزایش دهد و این افزایش با توجه به اینکه پیام مبنای اندیشهای انقلاب اسلامی قلب ملتها را مخاطب قرار میدهد، قدرتهای جهانی را به هراس میاندازد و آنان برای محدود و محصور کردن ایران و پیام انقلاب اسلامی، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
در این میان آنچه ایران اسلامی را از میان هجمه کفتارها نجات میدهد، به فرمایش حضرت امام (ره)، وحدت کلمه است «دولتمردان باید توجه داشته باشند که سند پیروزی ما همین وحدت کلمه و همین توحید کلمه بوده است؛ آنها باید بدانند که رسیدن هریک از آنها به هر مقامی برای خاطر همین ملتی [است] که بهپا خاستند و وحدت کلمه را ایجاد کردند و با هم یک کلمه گفتند و آن «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» بود و همه همین مقصد را داشتند.»
یکی از نهادهایی که انتظار میرود بیش از دیگران به دنبال تحقق وحدت و انسجام اجتماعی باشد، احزاب هستند؛ احزاب بهعنوان یکی از ارکان اصلی نظامهای مردمسالار، نقشی کلیدی در افزایش انسجام اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی ایفا میکنند. این وظیفه از دو منظر قابل بررسی است: نخست بهعنوان واسطهای میان مردم و حکومت و دوم بهعنوان سازمانهایی با توانمندی در بسیج افکار عمومی و شبکهسازی اجتماعی.
احزاب با جذب افراد از طیفهای مختلف اجتماعی، فضایی برای مشارکت عمومی فراهم میکنند. این فرآیند باعث میشود افراد احساس تعلق به جامعه داشته باشند و ارتباطات میان گروههای مختلف تقویت شود. مشارکت فعالانه در احزاب به افراد امکان میدهد تا نگرانیها و خواستههای خود را از طریق یک کانال رسمی مطرح کنند که این موضوع اعتماد اجتماعی را افزایش میدهد؛ درعینحال یکی از وظایف محوری احزاب، مدیریت تضادها و تقویت گفتوگو میان گروههای اجتماعی است. با ایجاد فضای تبادل نظر و همفکری، احزاب میتوانند به کاهش شکافهای اجتماعی کمک کنند و زمینه را برای همکاری و همزیستی مسالمتآمیز فراهم آورند که این فرآیند به شکلگیری انسجام اجتماعی کمک شایانی میکند.
احزاب در عین تقویت ارتباط و تعامل اجتماعی، با عمل به رسالت نظارتی خود در عرصه حکمرانی، باعث شفافیت بیشتر و پاسخگویی بهتر مسئولان میشوند؛ این شفافیت، از بین رفتن شکاف میان حکومت و مردم را به دنبال دارد و اعتماد اجتماعی را بهبود میبخشد.
احزاب با شبکهسازی میان افراد و گروهها، روابط اجتماعی را تقویت کرده و سرمایه اجتماعی را گسترش میدهند. این شبکهها علاوهبر افزایش انسجام اجتماعی، بستر مناسبی برای تبادل اطلاعات، انتقال تجربه و همکاریهای جمعی فراهم میکنند.
احزاب نهتنها بهعنوان بازیگران سیاسی، بلکه بهعنوان نهادهای اجتماعی، وظیفه مهمی در تقویت انسجام و سرمایه اجتماعی برعهده دارند. این وظیفه مستلزم برنامهریزی دقیق، توجه به نیازهای اجتماعی و ارتقای ارتباطات میان مردم است. درنهایت، احزاب موفق میتوانند جوامعی پویا، همبسته و پایدار ایجاد کنند که از ظرفیتهای جمعی برای رشد و توسعه بهرهمند باشند. واقعیت این است که وقتی احزاب و گروههای سیاسی میتوانند به وظیفه خود در برابر ایران و انقلاب اسلامی عمل کنند که از زیست انتخاباتی دور شده و با ایجاد ساختارهایی استخوانبندیدار و اندیشهمحور، به وظیفه خود در برابر ملت عمل کنند.
شناسه خبر 91391