شناسه خبر:15072
1398/9/24 10:16:34
در گفت‌وگو با یکی از شاگردان آیت‌الله تالهی مطرح شد:

سیره آیت‌الله تألهی نسخه هدایت جامعه امروز

سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: در گفت‌وگو با یکی از شاگردان آیت‌الله تألهی مطرح شد: سیره آیت‌الله تألهی نسخه هدایت جامعه امروز است.

جلال راد یکی از ملازمان مرحوم آیت‌الله تألهی در سال‌های جوانی است که می‌گوید: شناخت بنده از مرحوم آیت‌الله تألهی به دوران کودکی بازمی‌گردد، مرحوم پدرم زندگی مرا به ایشان گره زد؛ از دوران کودکی که در معیت ایشان به کوه‌نوردی می‌رفتیم تا اواخر عمر مبارکشان که در مناسبت‌ها و ایام خاص محضر ایشان بودیم. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از اشارات وی به سیره آن عالم ربانی است:

      با مردم بود... اما نبود

بسم الله الرحمن الرحیم

افرادی که ایشان را می‌شناسند، متفاوت ‌هستند؛ برخی به بُعد احکام عملی ایشان واقف‌اند، ‌برخی اشراف به کلام این عالم ربانی دارند، عده‌ای نیز حاج‌آقا را جامع دیده و تلاش کرده‌اند پوسته ظاهری را کنار بزنند. اگر در سیر به سوی «الله» جل و علا فرض کنیم 70 حجاب نورانی و 70 حجاب ظلمانی وجود دارد، مرحوم آیت‌الله تألهی 70 حجاب ظلمانی که بخشی از مسائل مادی و متافیزیکی است را طی کرده بودند، اما اینکه چقدر در حجاب نورانی حرکت کردند، کسی خبر ندارد.

غالباً همه علما و عرفا رفتارهای مشابهی دارند، هنر ما باید این باشد که لطایف و ظرایف را از زندگی هریک از آن‌ها گرفته و مطالبی را که نیاز داریم، دریافت کنیم؛ بنده در ابعاد مختلف فکر کردم چه چیزی از سیره آیت‌الله تألهی به‌عنوان شاخص راه به درد جامعه امروز ما می‌خورد؟ مسئله این است که در دوران حیات آیت‌الله تألهی ما در یک دنیای ساده‌ بودیم و نسخه‌های ساده‌ای هم می‌خواستیم؛ بعد وارد یک دنیای سینوسی شدیم که نسخه‌های پیچیده نیاز داشت، اکنون نیز در دنیای فراپیچیده‌ای هستیم که یافتن علت‌ تامه امور دشوار است، علت و عوامل نامعلوم‌اند و ما دچار فلج تحلیلی هستیم. در این دنیای فراپیچیده فقدان امثال آقای تألهی چقدر می‌تواند نبود علت‌ها را تشدید کند؟ سؤال این است که ما باید چطور در شخصیت و سیره آیت‌الله تألهی غور کنیم تا در این دنیا بتوانیم با آن حرکت کنیم؟

آیت‌الله تألهی چگونه درعین‌حال که غرق در احکام، اعتقادات، عرفان و صفات ثبوتیه بود، با مردم زیست می‌کرد؟ اگر کسی توانست در دنیای فراپیچیده امروز آن را کشف کند، مهم است. باید بتوانیم تفکرات تألهی را در سطح جامعه عملیاتی کنیم.

شاید همین الآن اگر آیت‌الله تألهی زنده شود، برای ما خیلی جالب نباشد؛ چون تألهی امروز را می‌خواهیم، همان چیزی که می‌گویم، باید در سیره ایشان به دنبال انتاج جدید باشیم و بتوانیم چیزی دریافت کنیم که دستمان را بگیرد. وگرنه عرفان لباسی است که بر تن هریک از عرفا کنیم، به آن‌ها می‌آید؛ مثلاً فرقی نیست بین آقای بهجت، تألهی و غیره، پس چه چیزی مهم است؟ چه چیزی در سیره هریک از این بزرگواران است که ما آن را دنبال کنیم؟

      افتادگی و تواضع به معنای واقعی کلمه

مسئله قابل توجه در مورد آیت‌الله تألهی این است که بسیار کتوم بودند، حرف می‌زدند، اما حرف‌هایش همین احادیث، آیات و روایات بود؛ برداشت باطنی از صحبت‌های ایشان لطافت می‌خواست، البته این را هم عرض کنم که ایشان وقتی کتمان می‌کردند، نه از باب اینکه مطالب اسرار الهی بودند، بلکه از این جهت که می‌فرمود: حرف‌های من غیر از مطالب اکتسابی و چیزی که همه به آن‌ها دسترسی دارند، نیست؛ من نه چیز زیادی بلدم و نه لیاقت دارم، همین افتادگی بود که ایشان را «تألهی» کرد.

همه این‌ها درحالی بوده که ما می‌دیدیم چه معارفی در دست ایشان است و در کجا سیر می‌کنند؛ خاطرم هست در یک جلسه واعظ با معرفتی مقابل ایشان زانو زده و گفت: «حضرتتان از موسی (ع) ‌بالاتر است و مثل نور می‌درخشید؛ اجازه دهید پاهایتان را ببوسم» ایشان هم لااله‌الاالله‌گویان از این حرف‌ها فاصله می‌گرفت.

      من حقیقتاً از این طلبه‌ها پایین‌ترم

مسئله قابل توجه دیگر این است که گاهی وقت‌ها به ایشان می‌گفتیم طلبه‌های جوان که به محضر شما می‌آیند، خسته می‌شوید که هربار تمام‌قد می‌ایستید، شاید آن‌ها هم باور کنند که کسی شده‌اند و برایشان ضرر داشته باشد؛ جواب آقا خیلی جالب بود، جوابی که می‌توان برای آن چند جلد کتاب نوشت... می‌فرمود: من با برداشت دیگران کاری ندارم، آن مربوط به خودشان است؛ من فی‌الواقع و حقیقتاً از آن‌ها پایین‌ترم، من در تعارفات و این مسائل نیستم، اگر کسی بخواهد واقعیت این عمل مرا پیش خدا کنار بزند، چیزی غیر از این نیست که من از آن‌ها پایین‌ترم؛ بنابراین چون پایین‌ترم، باید تواضع کنم. حال اگر آن‌ها از تواضع من ضرر می‌کنند، به خودشان مربوط است.

      در را باز کن... سید آمد!

مقام معظم رهبری در دوره نخست ریاست‌جمهوری به همدان آمدند، نزدیک مغرب سفره‌ای در منزل آیت‌الله تألهی پهن بود، همان لحظه‌ آقا به فرزندش حاج‌حسین فرمود: در را باز کن، سید آمد؛ من فکر کردم سیدعلی موسوی را می‌گوید که از دوستان ما در همدان بود، اما در را که باز کردند، رهبر انقلاب وارد شدند. برخورد مرحوم آیت‌الله تألهی با حضرت آقا طوری بود که گویا قرار قبلی داشتند، ایشان کمتر از پنج دقیقه در گوش مرحوم آقا چیزی گفت و جواب شنید و بعد هم یک تکه سیب‌زمینی خورد و رفت. ملاقات ایشان باهم طوری بود که انگار آمده‌اند یک مسئله مهم فرا بگیرند.

      اعتقاد ایشان به رهبری از باب «حمایت» نبود، بلکه «تبعیت» بود

اعتقاد ایشان به رهبری از باب «حمایت» نبود، بلکه «تبعیت» بود؛ به این معنی که خود را گرمابخش نمی‌دانست تا از رهبر انقلاب پشتیبانی کند و تبعیت محض را مد نظر داشت. به اعتقاد بنده هر قدری که رهبر انقلاب نمی‌تواند مأموریت‌های خود را انجام دهد، ما تألهی‌ها کم داریم. تردیدی نیست که درحال حاضر پرچم دست مقام معظم رهبری بوده و بهشت و جهنم رفتن ما دست ایشان است؛ هرکس به ایشان نزدیک شد، سعادتمند است و هرکس از ایشان دور شد، در شقاوت رفت.

      هروقت ظرفیت ایجاد کردی، مظروف را خود صاحبش به تو می‌دهد

آیت‌الله تألهی منحصربه‌فرد بود و بنده خیلی تلاش کردم به ایشان نزدیک شوم، نه برای اینکه دکان باز کنم، برای اینکه می‌خواستم تقرب به خدا داشته باشم و دست مرا بگیرد تا اکنون در این سن نگران رفتن خودم نباشم، چون دستم خالی است... ‌خاطرم هست یک‌بار برای ایشان سه روز کارگری و بنایی کردم،‌ بعد از سه روز زحمت کشیدن، وقت دستمزد گرفتن بود، وقت نماز با یکی از دوستان رفتیم پیش ایشان بلکه ما را نصیحتی بکند، فرمود: امام (ره) گفته‌اند مساجد سنگر است، بفرمایید نمازتان را در مسجد بخوانید.

ببینید این‌طور بودند که اگر کسی ظرفیت نداشت، به او چیزی نمی‌گفتند؛ می‌فرمود: برو ظرفیت پیدا کن، دلت را فراخ کن، هروقت ظرفیت ایجاد کردی، مظروف را خود صاحبش به تو می‌دهد. به‌هرحال وضو گرفتیم تا به مسجد میرزاتقی برویم، دستشان را روی کتف من گذاشته و فرمودند: یک دعایی هست که اگر انسان آن دعا را بخواند، به سعادت می‌رسد؛ عرض کردم آن دعا چیست؟ فرمود: زمانی که در عراق بودم متوجه شدم پشت سر نور عزیزی نماز می‌خوانم، او در قنوتش دعایی می‌خواند که در هیچ کجا این دعا نیامده، دعا این است که پرهیز از حرام که جای خود، از حلال‌هایی که مانع نزدیکی به خداوند می‌شود نیز مراقبت کنید؛ حالا بفرمایید نماز بخوانید... به‌هرحال این شد دستمزد ما.

      خود را خیلی معمولی می‌دانست

یکی از خصوصیات بارزی که ایشان داشت (و به ما هم توصیه می‌کرد) این بود که در سکنات و رفتارها خود را خیلی معمولی می‌دانست و این مسئله تفاوت می‌کند با اینکه من لباس معمولی بپوشم و یا در ذات و باور خودم به آن معتقد باشم؛ بنابراین ذکرهایشان قلبی بود تا لسانی، ذکرهای استرجاعی مثل لا اله الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله؛ به عبارتی باید عرض کنم رفتارش مثل مردم عادی جامعه بود.

      انجام واجبات، ترک محرمات

این عارف بالله درعین‌حال که روی زمین بود، اما نبود؛ این خیلی مهم است، حاج‌آقا دست نوازش خود را روی سر همه می‌کشید و هرکس به اندازه سعه وجودی خودش استفاده می‌کرد. اگر هیچ مطلبی را ننوشتید، این را بنویسید که مکرر می‌فرمودند: دین یعنی انجام واجبات و ترک محرمات، بالاترین ذکر عملی همین است؛ اگر این توصیه تعمیق پیدا کند، آنچه را باید به انسان بدهند، می‌دهند. نیاز نیست به تعبیر من نان خشک بخوریم و دکان باز کنیم، البته ترک محرمات سخت‌تر است چون نه گفتن به شیطان، سخت‌تر از بله گفتن به خدا بوده و واجبات با فطرت انسان سازگارتر است. گاهی برخی از افراد دنبال عرفان‌بازی بودند، اما در مسائل ابتدایی مثل غیبت کردن و امثال آن خیلی ضعیف بودند؛ می‌گفتند آقا ذکری یا دعایی بدهید تا ما راه را پیدا کنیم! ایشان می‌فرمود: انجام واجبات، ترک محرمات. خصوصاً ترک محرمات که پرده‌ها را کنار می‌زند و انسان را به خدا نزدیک می‌کند، چراکه ناودان رحمت و کرم خداوند همیشه ریزان است، ما خودمان را زیر این ناودان قرار نمی‌دهیم. نکته بعدی آن است که به این وسیله تمام بدعت‌ها را کنار می‌زد، گوشه‌نشینی‌ها، خانه‌نشینی‌ها، لب‌جنبانی‌های بدون پایه و اساس و مواردی از این قبیل.

از ایشان سؤال شد لعن بر دشمنان دین ثواب بیشتری دارد و یا درود بر اهل‌بیت؟ فرمود اولی، اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد... چون موانع پیش راه را برمی‌دارد و این شعر را می‌خواندند که موانع تا نگردانی ز خود دور/ درون خانه دل نایدت نور

      آب‌نبات‌هایی که ریخت

ازجمله رفتارهای خاص آیت‌الله تألهی این بود که به‌علت مبتلا نشدن به مسائل دنیوی، خیلی اهل معامله نبودند، حتی معاملات روزمره و حلال دنیا؛ می‌فرمود: مراقب باشید معاملاتتان به اندازه ضرورت باشد. یادم هست یک‌بار قصد داشتیم خدمت ایشان برسیم، من پول نداشتم و از آنجایی که آقا به آب‌نبات علاقه داشت، آشنایی را دیدم و از او خواستم 200 گرم آب‌نبات برایم بخرد. وارد خانه حاج‌آقا شدیم و آب‌نبات را داخل یک بشقاب نزدیک ایشان گذاشتیم، معمولاً این‌طور بود که بعد از خوش‌آمدگویی به میهمانان، همیشه سکوت مطلق بود؛ بعد از چند دقیقه نگاه عمیقی به بشقاب آب‌نبات کرده و بعد با دست آن را کنار زدند و آب‌نبات‌ها ریخت! به حدی ناراحت بودند که صورتشان سرخ شده بود، گفتند: این‌ها را از اینجا ببرید؛ برداشت من این بود که (با توجه به شناختی که از آن آشنا داشتم) وی با پولی که خمسش را نداده، این آب‌نبات‌ها را خریده بود.

      پابرهنه در تشییع شهدا حاضر می‌شد

آقای تألهی پیوسته در تشییع شهدا پابرهنه بود، وقتی علت را می‌پرسیدند و می‌گفتند شما خسته می‌شوید بیشتر نیایید، می‌فرمود: شما نمی‌بینید ملائکه اینجا را احاطه کرده و شهید را آسمانی‌ها مشایعت می‌کنند؟ من چگونه برگردم؟

      درون‌بینی ایشان برای اینکه می‌خواستند دست آدم‌ها را بگیرند و به سوی معارف خدا ببرند

روزی یکی از مدیران کشوری با ناراحتی به من گفت: گاهی آن‌قدر برای نظام کار می‌کنم، فرصت اینکه حتی تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگویم ندارم، عبادت من چطور می‌شود؟ به او گفتم از آقای تألهی می‌پرسیم، ایشان لازم بداند پاسخ می‌دهد؛ به محضر آقا رفتیم، اخلاق ایشان بود که معمولاً 20 دقیقه چیزی نمی‌گفتند، ما که رفتیم سکوت حاکم شد و بعد ایشان یک نفس عمیقی کشیدند و گفتند: «مگر نفرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است! شما در مسیر خدمت به نظام هستید، مستحبات نماز به حفظ نظام علی نمی‌رسد، وظیفه شما همین است»؛ این درحالی بود که من می‌خواستم مطلب آن شخص را بعداً مطرح کنم.

      از کاری که تو را متوقف می‌کند، دوری کن

خداوند ایشان و مرحوم پدرم را رحمت کند، آقای تألهی نه اینکه ما را دین‌دار کرد، بلکه چگونگی دین‌دار شدن را نیز به ما یاد داد، این را همیشه باید مد نظر داشته باشیم که «عن اللغو معرضون»؛ فقط این‌طور نباشد که از بدی و بدها اعراض کنیم، هر کار لغوی که انسان را حتی پایین نیاورد و متوقف نگه دارد، لغو است.

آیت‌الله تألهی نمازهایشان بسیار با طمأنینه بود، در تجوید اذکار هم دقت داشتند و مکرر به خواندن دعای «یا من تحل به عقدالمکاره...» توصیه می‌کردند؛ خداوند ایشان و همه کسانی که در دین‌مداری مؤمنین حق دارند را غریق دریای رحمت خودش کند، والسلام.

شناسه خبر 15072