آیا دایرکنندگان و گردانندگان بازارچههای محلات توانستهاند به وعدههای خود مبنی بر کاهش قیمت تمامشده محصولات، حذف واسطه، تنوعبخشی در عرضه محصولات، ارتقای کمی و کیفی خدمات و کالاها و.

.. جامه عمل بپوشانند؟
در دورهای که جوامع انسانی بهصورت شتابزده شاهد گسترش جغرافیایی و جمعیتی خود هستند، یکی از سیاستهای بسیار مهم مدیریت شهری، توسعه و گسترش سرانه خدمات و تأمین رفاه شهروندان از طرق مختلف و بهصورت خاص، احداث بازارچههای عرضه مایحتاج و نیازهای روزمره است. این مراکز عموماً توسط شهرداری و با همکاری صنوف و اتحادیههای مختلف در راستای عرضه انواع مواد غذایی، البسه، لوازم خانگی، لبنیات، میوه و سبزیجات و... ایجاد شدهاند تا به نوعی مایحتاج عمومی را با قیمتی ارزانتر نسبت به خردهفروشی و بازارهای سنتی به مردم ارائه کنند.
البته از منظر برخی، ایجاد بازارچههای محلی (با تعریف و شیوه و شکل امروزی آن) در کشور ما سابقه چندانی نداشته و فرایندی نوظهور تلقی میشود. با این حال، توسعه کلانشهرها و افزایش نیاز مردم از یک سو و نیز مشکلات و محدودیتهای دسترسی به مراکز عرضه سنتی اعم از بازار و میدان بار، باعث شده تا در چند دهه اخیر بهشکل فزایندهای شاهد راهاندازی این مراکز باشیم که عموماً با محوریت شش گروه اصلی محصولات غذایی یعنی میوهها، سبزیجات، غلات، پروتئینها، لبنیات و یا محصولات ترکیبی از گروههای پنجگانه فوق در حال فعالیت هستند.
کارشناسان بر این باورند که مراکز خرید محلی که با نظارتهای لازم شهرداری برای رفع نیازهای روزمره مردم ایجاد میشوند، بر اساس چند هدف کلی مانند تسهیل در دسترسی، حذف واسطه و تلاش در جهت کاهش قیمت تمامشده، عرضه محصولات مطابق با نیازهای روز مصرفکننده، افزایش نظارت در راستای سلامت کالا و... تعریف میگردند. مضاف بر آنکه نقش و اهمیت این مراکز در مناطقی که با تراکم بالای جمعیتی مواجه بوده و یا تعداد مراکز تجاری و خدماتی موجود تکافوی مطالبات شهروندان را نمیدهد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
همین صاحبنظران با تأکید بر اهداف ایجاد این مراکز، بهصورت خاص بر این نکته نیز تأکید دارند که موضوع جانمایی، پراکنش، ساختار مناسب و تنوع کاربریها و متعاقباً کم و کیف محصولات عرضهشده در آنها از جهت ملاحظههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز بسیار حائز اهمیت است که باید قبل از هر اقدام مورد توجه جدی قرار گیرند.
به دیگر سخن، قبل از ایجاد هر مرکز عرضه، ابتدا باید به چند سؤال بسیار اساسی پاسخ داده شود:
1. در نظر است این مراکز در کدام محدوده جغرافیایی شهر احداث شده و ملاک این انتخاب و جانمایی چیست؟
2. محصولات عرضهشده در آنها از لحاظ کمی و کیفی تا چه میزان مورد نیاز و یا مطالبه ساکنان بوده و یا با سطح معیشت و اقتصاد خانوادهها تطابق دارد؟
3.آیا ایجاد و ادامه فعالیت این مراکز هم برای دایرکنندگان و هم مراجعان توجیه اقتصادی دارد یا خیر؟
4. آیا فضای ایجادشده دارای استانداردها و بایستگیهای فیزیکی هست یا خیر؟
5.تأثیر فعالیت این مراکز در چند سال گذشته از سوی چه نهادی بررسی و به نقاط قوت و ضعف آن پرداخته شده؟
6. و نهایتاً، در حال حاضر نقشه راه این مراکز بر گسترش و شبکهسازی استوار است یا حفظ و ادامه همین مجموعه؟
طبیعی است که تلاش در جهت پاسخگویی به این سؤالات علاوه بر ایجاد چشماندازی مفید برای تصمیمگیران نظام مدیریت شهری، باعث ارتقای رضایت و جلب توجه شهروندان به این گونه اقدامات خواهد شد. گو اینکه هر گونه بیتوجهی به آنها نتیجهای جز هدررفت سرمایه و کاهش اعتماد عمومی به دانش و تخصص مدیران در نوع برنامهریزی و هدفگذاریها و در نهایت اجرای پروژههای شهری در پی نخواهد داشت.
قدم آهسته مراکز عرضه میوه و ترهبار در همدان...!
هرچند بیشتر همدانیها عادت دارند تا عمده مایحتاج روزمره خود از قبیل میوه و سبزی، گوشت، مرغ و... را از مراکز سنتی مانند سرگذر، سبزهمیدان، میدان و... تهیه کرده و یا در برخی موارد از روزبازارهای هفتگی محلات و نهایتاً مغازههای نزدیک به منازل خود خریداری کنند، با این حال احداث چند بازارچه ثابت در برخی مناطق شهر مانند شهرک مدنی، شهرک فرهنگیان، بوستان لاله و بازارچه شهرداری را احتمالاً باید سرآغاز ظهور نوعی دیگر از فضای تجاری و خدماتی دانست که انتظار میرود در آینده بتوانند بهعنوان رقیب اصلی بازارهای سنتی حرفی برای گفتن داشته باشند.
البته در طی سالهای اخیر با ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد، فضاسازی مناسب و هزینهکردهای بیشتر برای ایجاد جذابیت بصری، تلاشهای بیشتری برای رونقبخشی به عملکرد این بازارچهها صورت گرفته و تصور میشود که اقبال مردمی هم به خرید از آنها تا حدودی افزایش یابد. با این حال، هنوز این سؤالات مطرح است که آیا میتوان این بازارچهها را بهعنوان رقیبی جدی برای بازارهای سنتی تعریف کرد یا نه؟ مضاف بر آنکه نوع عملکرد و فرایند عرضه کالاها در این بازارچهها تا چه میزان توانسته پاسخگوی نیاز واقعی مراجعان باشد؟ در عین حال نیز هنوز این سؤال باقی است که آیا دایرکنندگان و گردانندگان این مراکز توانستهاند به وعده خود مبنی بر کاهش قیمت تمامشده محصولات جامه عمل بپوشانند؟
موضوع اینجاست که ما نیز بهعنوان شهروندان از تجلی مظاهر توسعه و پیشرفت در هر شکل آن استقبال کرده و عمیقاً بر این باوریم که دستاندرکاران مدیریت شهری در همه ابعاد و شئون باید هر سال تلاشهای بیشتر و بهتری را در راستای توسعه و گسترش سرانه خدمات و تأمین رفاه شهروندان در دستور کار داشته و به مرحله اجرا بگذارند. با این حال، گذشته از میزان اعتبارات و هزینههای صرفشده و برخی اخبار و تبلیغات رسانهای، اینگونه به نظر میرسد که شیوه و روش فعالیت و اجرای برخی از این مراکز به دلایل مختلف آنگونه که گفته میشود، مناسب و مؤثر نبودهاست.
در واقع، جدا از بحث چرایی قدم آهسته ایجاد بازارچههای خدماتی در شهری مانند همدان، تصور میشود مدل فعالیت این مراکز بیشتر روایتگر تکاپو برای حفظ بقا و موجودیت و موقعیت فعلی باشد تا تلاش در جهت افزایش تعداد شعب و یا گستره کار و فعالیت. چرا؟
شاید به این دلیل که مجریان و برنامهریزان این طرح نتوانستهاند و شاید هم نخواستهاند به هر دلیل نسبت به درک پیشنیازها و یا بایستگیهای قبلی اجرای این گونه پروژهها اقدام نموده و درخصوص مسائلی چون جانمایی مناسب، تطبیقسنجی با فرهنگ و سطح اقتصادی ساکنان محلات شهری، نیازسنجی نوع خدمات و کالاهای عرضهشده، بازخوردسنجی از طرحهای قبلی برای اجرای پروژههای مشابه بعدی و... اقدام کنند.
البته این نیز بماند که از نظر برخی دیگر از صاحبنظران و با توجه به موضوع عدم بازدهی حداکثری و یا اقبال مردمی، ایجاد این نوع مراکز فارغ از آنکه واقعاً چه سودی را به مردم رسانده و یا چه بودجهای را از مدیریت شهری هدر میدهد، بیشتر یک نوع حرکت تبلیغی و نمایشی و یا نهایتاً حرکت در مسیر اجرای دستورالعملهای سازمانی برای برونرفت از سؤالات و پرسشهای بالادستی تلقی میگردد تا چیز دیگر!
همه خوبیها و محاسن، تمام معایب و مشکلات....
و اما در خصوص بررسی جایگاه و نقش و تأثیر این بازارچههای ثابت که چند سالی است بهصورت پراکنده در برخی نقاط شهر و شهرکها ایجاد شدهاند، خبرنگاران سپهرغرب با پیمایشی میدانی و گفتوگو با تعدادی از شهروندان و مراجعان، نتایج حاصله را در قالب گزارههای کمی و کیفی به رشته تحریر درآوردهاند که در سطور بعدی به مخاطبین عرضه خواهد شد. ضمن تذکر این موضوع که هدف از این امر نه تبلیغ مجانی برای ایشان است و نه سوء تبلیغ برای هر هدف دیگر، در واقع موضوع صرفاً بازخوانی نقش و اثر یکی از مؤلفههای خدماتی در ارتقا یا کاهش سطح کمی و کیفی رفاه زندگی شهری از یک سو و شناخت نقاط قوت و ضعف در راستای اطلاع و حرکت در مسیر درست از سوی مسئولان در سوی دیگر است، به این امید که ضمن رفع نواقص و معایب، قدمهای بلند و بهتری برای سرعتبخشی و کیفیسازی برنامههای مرتبط با ارتقای سرانه خدمات رفاهی به شهروندان برداشته شود.
و اما در مجموع 50 گفتوگوی صورتگرفته با جمعی از شهروندان همدانی (خانم و آقا – بزرگسال) در برخی بازارچههای ثابت موجود در شهر، اینگونه عنوان میشود که:
. تقریباً 90 درصد این افراد ایجاد چنین مراکزی را از منظر توسعه و ارتقای سطح ارائه خدمات برای شهروندان مثبت تلقی کرده و نگاه و حس خوبی نسبت به حضور در آنها دارند.
· از دید همین گروه و در مقام مقایسه مستقیم دیداری و تجربه حضور، بازارچههای جدید بسیار زیباتر، شیکتر و مجهزتر هستند.
· از منظر 85 درصد گفتوگو شوندگان، در بیشتر این بازارچهها موضوع پارکینگ، فیزیک فضای داخلی، گرمایش و سرمایش، نور و روشنایی، ارائه خدمات، حس امنیت و... بسیار خوب و قابل قبول است.
· در ارزیابی 80 درصد شهروندان حاضر در گفتوگو، در بازارچههای جدیدالتأسیس، تنوع کالا (اعم از لبنیات، پروتئین، خواروبار خشک و...) و شیوه نگهداری و عرضه آنها مثبت و بهتر و مقبولتر شده است.
· از دید گروه غالب گفتوگو شوندگان، توسعه کمی و کیفی و تحقق اهداف عنوانشده در ایجاد این مراکز باعث میشود تا مردم برای تهیه مایحتاج خود کمتر به زحمت افتاده و تا حد قابل توجهی از مشکلات ترافیکی و زیستی شهر کاسته شود.
و اما به موازات محاسن پیشگفته، همین گروه طی اظهار نظرهای دیگر بر این نکات نیز تأکید دارند که:
· بر اساس عادات و یا فاصله تا مراکز خرید سنتی، بهطور معمول 70 درصد گفتوگو شوندگان، بازار یا روزبازارها، 25 درصد مغازههای نزدیک و نهایتاً تنها 5 درصد این بازارچهها را برای خرید دائمی انتخاب میکنند (به دیگر معنا، مراجعه به مغازه و یا این بازارچهها تنها در صورت اضطرار و یا ناچاری است).
· بر اساس نتایج حاصله، تقریباً 76 درصد گفتوگو شوندگان معتقدند قیمتهای موجود در این بازارچهها با بیرون تفاوت خاص و یا حتی محسوسی ندارد که این امر با شعار و ادعای حذف واسطه و کاهش قیمت تمامشده در تناقض است.
· 68 درصد گفتوگو شوندگان بر این باورند که در این بازارچهها باید صرفاً انواع مخصوصی از کالا (عموماً پروتئین، گوشت و مرغ، لبنیات و خشکبار) عرضه گردد و عرضه میوه و ترهبار به دلیل وجود پسماند، دورریز و یا آلودگی و تبعات نگهداری طولانیمدت... نیازمند فضای کاملاً جدا از این محصولات است.
· جمعی بالغ بر 66 درصد گفتوگو شوندگان معتقدند هرچند در این بازارچهها مدل عرضه بسیار شیک بوده و بستهبندی خوبی دارند، ولیکن بر اساس نوع فرهنگ مصرف مردم ما، سطح کمی و کیفی میوه و ترهبار عرضهشده در این اماکن بسیار محدود و نازل تلقی شده و قدرت انتخاب را از مشتری میگیرد. لذا برای خرید میوه و ترهبار قطعاً بازار و روزبازارها گزینه بهتری هستند.
· بیش از نیمی از گفتوگو شوندگان بر این عقیدهاند که عرضه محصولات میوه و سبزی در این مراکز با بستهبندی خاص و قیمت بالا، میل و علاقه به خرید را کاهش میدهد. مضاف بر اینکه به دلیل فسادپذیری زودتر و فقدان یخچال یا سیستمهای برودتی، تجانس برخی کالاها با این مواد منطقی نیست. البته همین گروه بر این باورند که عرضه میوه بهخصوص در ایام خاص مثل عید، شب یلدا و... در این بازارچهها و البته بهصورت فضای تفکیکی بسیار خوب و با اهمیت است.
· جمعی بالغ بر 42 درصد شهروندان حاضر در گفتوگو با تصریح به اینکه هنوز فرهنگ خرید فروشگاهی ما به بلوغ نرسیده و سنت بازار و روزبازار غالب است، معتقدند سطح اقتصادی مردم از یک سو و عدم تفاوت آنچنانی در قیمت کالا در این بازارچهها با بیرون، ایشان را به سمت همان بازارهای سنتی سوق میدهد. لذا باید داستان حذف واسطه و کاهش قیمت در اینجا محسوستر گردد.
· همین گروه معتقدند در نقاط پربرخوردار شهر شاید خرید از این فروشگاهها خوب باشد، اما در نقاط پایین شهر این اماکن بیشتر حکم پاساژهای شیک برای وقتگذرانی را دارند نه الزاماً خرید.
و نهایتاً اینکه به اعتقاد بسیاری از گفتوگو شوندگان، تا تحقق و رسیدن به اهداف تعریفشده از تأسیس این فروشگاهها هنوز جای کار بسیار است و گردانندگان آنها باید بر اساس سیاستهای روز برنامههای جدیدتری را تدوین کنند، وگرنه تصور نمیشود با این رویه شاهد رونقگیری و یا لزوم به افزایش تعداد آنها باشیم
در دورهای که جوامع انسانی بهصورت شتابزده شاهد گسترش جغرافیایی و جمعیتی خود هستند، یکی از سیاستهای بسیار مهم مدیریت شهری، توسعه و گسترش سرانه خدمات و تأمین رفاه شهروندان از طرق مختلف و بهصورت خاص، احداث بازارچههای عرضه مایحتاج و نیازهای روزمره است. این مراکز عموماً توسط شهرداری و با همکاری صنوف و اتحادیههای مختلف در راستای عرضه انواع مواد غذایی، البسه، لوازم خانگی، لبنیات، میوه و سبزیجات و... ایجاد شدهاند تا به نوعی مایحتاج عمومی را با قیمتی ارزانتر نسبت به خردهفروشی و بازارهای سنتی به مردم ارائه کنند.
البته از منظر برخی، ایجاد بازارچههای محلی (با تعریف و شیوه و شکل امروزی آن) در کشور ما سابقه چندانی نداشته و فرایندی نوظهور تلقی میشود. با این حال، توسعه کلانشهرها و افزایش نیاز مردم از یک سو و نیز مشکلات و محدودیتهای دسترسی به مراکز عرضه سنتی اعم از بازار و میدان بار، باعث شده تا در چند دهه اخیر بهشکل فزایندهای شاهد راهاندازی این مراکز باشیم که عموماً با محوریت شش گروه اصلی محصولات غذایی یعنی میوهها، سبزیجات، غلات، پروتئینها، لبنیات و یا محصولات ترکیبی از گروههای پنجگانه فوق در حال فعالیت هستند.
کارشناسان بر این باورند که مراکز خرید محلی که با نظارتهای لازم شهرداری برای رفع نیازهای روزمره مردم ایجاد میشوند، بر اساس چند هدف کلی مانند تسهیل در دسترسی، حذف واسطه و تلاش در جهت کاهش قیمت تمامشده، عرضه محصولات مطابق با نیازهای روز مصرفکننده، افزایش نظارت در راستای سلامت کالا و... تعریف میگردند. مضاف بر آنکه نقش و اهمیت این مراکز در مناطقی که با تراکم بالای جمعیتی مواجه بوده و یا تعداد مراکز تجاری و خدماتی موجود تکافوی مطالبات شهروندان را نمیدهد، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
همین صاحبنظران با تأکید بر اهداف ایجاد این مراکز، بهصورت خاص بر این نکته نیز تأکید دارند که موضوع جانمایی، پراکنش، ساختار مناسب و تنوع کاربریها و متعاقباً کم و کیف محصولات عرضهشده در آنها از جهت ملاحظههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز بسیار حائز اهمیت است که باید قبل از هر اقدام مورد توجه جدی قرار گیرند.
به دیگر سخن، قبل از ایجاد هر مرکز عرضه، ابتدا باید به چند سؤال بسیار اساسی پاسخ داده شود:
1. در نظر است این مراکز در کدام محدوده جغرافیایی شهر احداث شده و ملاک این انتخاب و جانمایی چیست؟
2. محصولات عرضهشده در آنها از لحاظ کمی و کیفی تا چه میزان مورد نیاز و یا مطالبه ساکنان بوده و یا با سطح معیشت و اقتصاد خانوادهها تطابق دارد؟
3.آیا ایجاد و ادامه فعالیت این مراکز هم برای دایرکنندگان و هم مراجعان توجیه اقتصادی دارد یا خیر؟
4. آیا فضای ایجادشده دارای استانداردها و بایستگیهای فیزیکی هست یا خیر؟
5.تأثیر فعالیت این مراکز در چند سال گذشته از سوی چه نهادی بررسی و به نقاط قوت و ضعف آن پرداخته شده؟
6. و نهایتاً، در حال حاضر نقشه راه این مراکز بر گسترش و شبکهسازی استوار است یا حفظ و ادامه همین مجموعه؟
طبیعی است که تلاش در جهت پاسخگویی به این سؤالات علاوه بر ایجاد چشماندازی مفید برای تصمیمگیران نظام مدیریت شهری، باعث ارتقای رضایت و جلب توجه شهروندان به این گونه اقدامات خواهد شد. گو اینکه هر گونه بیتوجهی به آنها نتیجهای جز هدررفت سرمایه و کاهش اعتماد عمومی به دانش و تخصص مدیران در نوع برنامهریزی و هدفگذاریها و در نهایت اجرای پروژههای شهری در پی نخواهد داشت.
قدم آهسته مراکز عرضه میوه و ترهبار در همدان...!
هرچند بیشتر همدانیها عادت دارند تا عمده مایحتاج روزمره خود از قبیل میوه و سبزی، گوشت، مرغ و... را از مراکز سنتی مانند سرگذر، سبزهمیدان، میدان و... تهیه کرده و یا در برخی موارد از روزبازارهای هفتگی محلات و نهایتاً مغازههای نزدیک به منازل خود خریداری کنند، با این حال احداث چند بازارچه ثابت در برخی مناطق شهر مانند شهرک مدنی، شهرک فرهنگیان، بوستان لاله و بازارچه شهرداری را احتمالاً باید سرآغاز ظهور نوعی دیگر از فضای تجاری و خدماتی دانست که انتظار میرود در آینده بتوانند بهعنوان رقیب اصلی بازارهای سنتی حرفی برای گفتن داشته باشند.
البته در طی سالهای اخیر با ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد، فضاسازی مناسب و هزینهکردهای بیشتر برای ایجاد جذابیت بصری، تلاشهای بیشتری برای رونقبخشی به عملکرد این بازارچهها صورت گرفته و تصور میشود که اقبال مردمی هم به خرید از آنها تا حدودی افزایش یابد. با این حال، هنوز این سؤالات مطرح است که آیا میتوان این بازارچهها را بهعنوان رقیبی جدی برای بازارهای سنتی تعریف کرد یا نه؟ مضاف بر آنکه نوع عملکرد و فرایند عرضه کالاها در این بازارچهها تا چه میزان توانسته پاسخگوی نیاز واقعی مراجعان باشد؟ در عین حال نیز هنوز این سؤال باقی است که آیا دایرکنندگان و گردانندگان این مراکز توانستهاند به وعده خود مبنی بر کاهش قیمت تمامشده محصولات جامه عمل بپوشانند؟
موضوع اینجاست که ما نیز بهعنوان شهروندان از تجلی مظاهر توسعه و پیشرفت در هر شکل آن استقبال کرده و عمیقاً بر این باوریم که دستاندرکاران مدیریت شهری در همه ابعاد و شئون باید هر سال تلاشهای بیشتر و بهتری را در راستای توسعه و گسترش سرانه خدمات و تأمین رفاه شهروندان در دستور کار داشته و به مرحله اجرا بگذارند. با این حال، گذشته از میزان اعتبارات و هزینههای صرفشده و برخی اخبار و تبلیغات رسانهای، اینگونه به نظر میرسد که شیوه و روش فعالیت و اجرای برخی از این مراکز به دلایل مختلف آنگونه که گفته میشود، مناسب و مؤثر نبودهاست.
در واقع، جدا از بحث چرایی قدم آهسته ایجاد بازارچههای خدماتی در شهری مانند همدان، تصور میشود مدل فعالیت این مراکز بیشتر روایتگر تکاپو برای حفظ بقا و موجودیت و موقعیت فعلی باشد تا تلاش در جهت افزایش تعداد شعب و یا گستره کار و فعالیت. چرا؟
شاید به این دلیل که مجریان و برنامهریزان این طرح نتوانستهاند و شاید هم نخواستهاند به هر دلیل نسبت به درک پیشنیازها و یا بایستگیهای قبلی اجرای این گونه پروژهها اقدام نموده و درخصوص مسائلی چون جانمایی مناسب، تطبیقسنجی با فرهنگ و سطح اقتصادی ساکنان محلات شهری، نیازسنجی نوع خدمات و کالاهای عرضهشده، بازخوردسنجی از طرحهای قبلی برای اجرای پروژههای مشابه بعدی و... اقدام کنند.
البته این نیز بماند که از نظر برخی دیگر از صاحبنظران و با توجه به موضوع عدم بازدهی حداکثری و یا اقبال مردمی، ایجاد این نوع مراکز فارغ از آنکه واقعاً چه سودی را به مردم رسانده و یا چه بودجهای را از مدیریت شهری هدر میدهد، بیشتر یک نوع حرکت تبلیغی و نمایشی و یا نهایتاً حرکت در مسیر اجرای دستورالعملهای سازمانی برای برونرفت از سؤالات و پرسشهای بالادستی تلقی میگردد تا چیز دیگر!
همه خوبیها و محاسن، تمام معایب و مشکلات....
و اما در خصوص بررسی جایگاه و نقش و تأثیر این بازارچههای ثابت که چند سالی است بهصورت پراکنده در برخی نقاط شهر و شهرکها ایجاد شدهاند، خبرنگاران سپهرغرب با پیمایشی میدانی و گفتوگو با تعدادی از شهروندان و مراجعان، نتایج حاصله را در قالب گزارههای کمی و کیفی به رشته تحریر درآوردهاند که در سطور بعدی به مخاطبین عرضه خواهد شد. ضمن تذکر این موضوع که هدف از این امر نه تبلیغ مجانی برای ایشان است و نه سوء تبلیغ برای هر هدف دیگر، در واقع موضوع صرفاً بازخوانی نقش و اثر یکی از مؤلفههای خدماتی در ارتقا یا کاهش سطح کمی و کیفی رفاه زندگی شهری از یک سو و شناخت نقاط قوت و ضعف در راستای اطلاع و حرکت در مسیر درست از سوی مسئولان در سوی دیگر است، به این امید که ضمن رفع نواقص و معایب، قدمهای بلند و بهتری برای سرعتبخشی و کیفیسازی برنامههای مرتبط با ارتقای سرانه خدمات رفاهی به شهروندان برداشته شود.
و اما در مجموع 50 گفتوگوی صورتگرفته با جمعی از شهروندان همدانی (خانم و آقا – بزرگسال) در برخی بازارچههای ثابت موجود در شهر، اینگونه عنوان میشود که:
. تقریباً 90 درصد این افراد ایجاد چنین مراکزی را از منظر توسعه و ارتقای سطح ارائه خدمات برای شهروندان مثبت تلقی کرده و نگاه و حس خوبی نسبت به حضور در آنها دارند.
· از دید همین گروه و در مقام مقایسه مستقیم دیداری و تجربه حضور، بازارچههای جدید بسیار زیباتر، شیکتر و مجهزتر هستند.
· از منظر 85 درصد گفتوگو شوندگان، در بیشتر این بازارچهها موضوع پارکینگ، فیزیک فضای داخلی، گرمایش و سرمایش، نور و روشنایی، ارائه خدمات، حس امنیت و... بسیار خوب و قابل قبول است.
· در ارزیابی 80 درصد شهروندان حاضر در گفتوگو، در بازارچههای جدیدالتأسیس، تنوع کالا (اعم از لبنیات، پروتئین، خواروبار خشک و...) و شیوه نگهداری و عرضه آنها مثبت و بهتر و مقبولتر شده است.
· از دید گروه غالب گفتوگو شوندگان، توسعه کمی و کیفی و تحقق اهداف عنوانشده در ایجاد این مراکز باعث میشود تا مردم برای تهیه مایحتاج خود کمتر به زحمت افتاده و تا حد قابل توجهی از مشکلات ترافیکی و زیستی شهر کاسته شود.
و اما به موازات محاسن پیشگفته، همین گروه طی اظهار نظرهای دیگر بر این نکات نیز تأکید دارند که:
· بر اساس عادات و یا فاصله تا مراکز خرید سنتی، بهطور معمول 70 درصد گفتوگو شوندگان، بازار یا روزبازارها، 25 درصد مغازههای نزدیک و نهایتاً تنها 5 درصد این بازارچهها را برای خرید دائمی انتخاب میکنند (به دیگر معنا، مراجعه به مغازه و یا این بازارچهها تنها در صورت اضطرار و یا ناچاری است).
· بر اساس نتایج حاصله، تقریباً 76 درصد گفتوگو شوندگان معتقدند قیمتهای موجود در این بازارچهها با بیرون تفاوت خاص و یا حتی محسوسی ندارد که این امر با شعار و ادعای حذف واسطه و کاهش قیمت تمامشده در تناقض است.
· 68 درصد گفتوگو شوندگان بر این باورند که در این بازارچهها باید صرفاً انواع مخصوصی از کالا (عموماً پروتئین، گوشت و مرغ، لبنیات و خشکبار) عرضه گردد و عرضه میوه و ترهبار به دلیل وجود پسماند، دورریز و یا آلودگی و تبعات نگهداری طولانیمدت... نیازمند فضای کاملاً جدا از این محصولات است.
· جمعی بالغ بر 66 درصد گفتوگو شوندگان معتقدند هرچند در این بازارچهها مدل عرضه بسیار شیک بوده و بستهبندی خوبی دارند، ولیکن بر اساس نوع فرهنگ مصرف مردم ما، سطح کمی و کیفی میوه و ترهبار عرضهشده در این اماکن بسیار محدود و نازل تلقی شده و قدرت انتخاب را از مشتری میگیرد. لذا برای خرید میوه و ترهبار قطعاً بازار و روزبازارها گزینه بهتری هستند.
· بیش از نیمی از گفتوگو شوندگان بر این عقیدهاند که عرضه محصولات میوه و سبزی در این مراکز با بستهبندی خاص و قیمت بالا، میل و علاقه به خرید را کاهش میدهد. مضاف بر اینکه به دلیل فسادپذیری زودتر و فقدان یخچال یا سیستمهای برودتی، تجانس برخی کالاها با این مواد منطقی نیست. البته همین گروه بر این باورند که عرضه میوه بهخصوص در ایام خاص مثل عید، شب یلدا و... در این بازارچهها و البته بهصورت فضای تفکیکی بسیار خوب و با اهمیت است.
· جمعی بالغ بر 42 درصد شهروندان حاضر در گفتوگو با تصریح به اینکه هنوز فرهنگ خرید فروشگاهی ما به بلوغ نرسیده و سنت بازار و روزبازار غالب است، معتقدند سطح اقتصادی مردم از یک سو و عدم تفاوت آنچنانی در قیمت کالا در این بازارچهها با بیرون، ایشان را به سمت همان بازارهای سنتی سوق میدهد. لذا باید داستان حذف واسطه و کاهش قیمت در اینجا محسوستر گردد.
· همین گروه معتقدند در نقاط پربرخوردار شهر شاید خرید از این فروشگاهها خوب باشد، اما در نقاط پایین شهر این اماکن بیشتر حکم پاساژهای شیک برای وقتگذرانی را دارند نه الزاماً خرید.
و نهایتاً اینکه به اعتقاد بسیاری از گفتوگو شوندگان، تا تحقق و رسیدن به اهداف تعریفشده از تأسیس این فروشگاهها هنوز جای کار بسیار است و گردانندگان آنها باید بر اساس سیاستهای روز برنامههای جدیدتری را تدوین کنند، وگرنه تصور نمیشود با این رویه شاهد رونقگیری و یا لزوم به افزایش تعداد آنها باشیم
شناسه خبر 92458