شناسه خبر:69584
1402/3/7 09:56:58

سپهرغرب، گروه اندیشه - حامد محمدی متین: در شماره‌های قبل درباره بهشتیان و جهنمیان و طبقات بهشت و جهنم سخنانی مطرح شد؛ ممکن است کسی بگوید از کجا معلوم که پس از مرگ حیات دیگری وجود داشته باشد؟ به‌ تعبیر عامیانه چه کسی آخرت را دیده؟ آیا دلیلی بر جهان پس از مرگ وجود دارد؟ این شماره را به بیان دلیلی دلنشین بر وجود چنین عالمی اختصاص می‌دهیم.

دلایل متعدد عقلی بر وجود حیات پس از مرگ اقامه شده، دلیل حکمت و عدالت از محکم‌­ترین دلایل است. اما در این شماره به ­دنبال بیان دلیلی هستیم که علاوه‌بر اعتبار، برای همگان دلنشین باشد؛ نام این دلیل، «فطرت» است.

  حکمت الهی پیش‌­فرض برهان فطرت

کافی است بپذیریم خداوند حکیم است: «إنَّهُ عَزیزٌ حَکِیمٌ» (انفال، 63). حکیم به کسی می­‌گویند که کار عبث و بیهوده انجام نمی‌­دهد؛ به ­قول­ معروف همه کارهای خدا حکمتی دارد. فیلسوفان برای حکیم معنای دقیق­‌تری ذکر می‌­کنند، ازنظر آنان «حکیم کسی است که بهترین کارهای ممکن را انجام می‌­دهد؛ پس اگر خداوند چیزی را بیافریند، به‌­گونه‌­ای می‌­آفریند که بهتر از آن ممکن نخواهد بود». تنها پیش‌­فرض برهان فطرت پذیرفتن حکمت خداوند است.

  دوران جنینی شاهدی بر حیات پس از مرگ

برای اثبات حیات پس از مرگ بهتر است به حیات پیش از تولد سری بزنیم. حیات انسان از یک‌­جهت به سه مرحله قابل تقسیم است؛ حیات جنینی، حیات دنیا و حیات پس از مرگ. همه مطلع­ هستند هنگامی که جنین در رحم مادر به‌­سر می‌­برد، برخی از اعضا و جوارح وی تشکیل می‌­شود، درحالی که موقعیت بهره­‌گیری از آن‌ها را ندارد؛ برای نمونه، جنین دارای دست و پا است، اما هیچ استفاده‌­ای از آن‌ها جز حرکات محدود، نمی‌­کند. چشم و گوش دارد، اما نه چیزی می­‌بیند و نه صدای محیط اطراف را می‌­شنود؛ هرچند به صداهای مهیب واکنش نشان می­‌دهد یا صدای مادر و صوت قرآن در روحیه­‌اش اثر مثبت می­‌گذارد، اما همه این‌ها به­‌قدری محدود است که شاید بتوان گفت از یک درصد از قابلیت گوش خود نیز استفاده نمی‌­کند.

حال فرض کنید جنین مورد نظر دارای درک و شعور است. اگر جنین این‌گونه باشد، می‌تواند در همان حیات جنینی وجود حیات دنیوی پیش ­رو را به اثبات برساند؛ چراکه این‌گونه استدلال می­‌کند که: اگر حیات بزرگ‌تری پس از این حیاتِ 9 ماهه در کار نباشد، خلقت دست، پا، چشم، گوش و بسیاری از اعضای دیگر بیهوده خواهد بود؛ درحالی­ که خداوند حکیم است و چیزی را بیهوده نمی‌­آفریند. این اعضا در اینجا به‌کار نمی‌­آیند، پس معلوم می­‌شود عالَم بزرگ‌تری در کار است که این اعضا و جوارح در آنجا به کار می‌­آیند.

  طرح یک سؤال

اگر فرآیند شکل‌­گیری یکی از اعضای جنین کامل نشده و جنین ناقص وارد عالم دنیا شود، برای مثال چشمش تشکیل نشود یا با دست و پای فلج به­ دنیا آید، آیا همین امر برای یک عمر عذاب وی کافی نیست؟ قطعاً ورود ناقص به دنیا بزرگ‌ترین رنج و عذاب است و محنت‌­های دنیوی عذاب وی را تشدید می­‌کنند. چنین فردی اگر در ناز و نعمت هم زندگی کند، همواره نقص مادرزادی مایه عذاب و رنجش خاطرش خواهد بود.

  دلیل فطرت

عین استدلال بالا در این دنیا نسبت به حیات برتر اُخروی تکرار می‌­شود؛ به این بیان که: در دنیا نیز انسان‌­ها از خواسته‌­هایی برخوردار هستند که خداوند در وجودشان نهادینه کرده است، درحالی ­که هیچگاه نمی‌­توانند در این عالم محدود به ­خواسته‌­های خود برسند. این خواسته­‌ها از انسان‌­ها جدایی‌­ناپذیر و به‌­اصطلاح فطری­ هستند؛ یعنی هر انسانی در هر مقطع از حیات خویش به­ دنبالشان است و نمی‌­تواند از آن‌­ها چشم‌­پوشی کند، هرچند سرکوب و ضعیف کردنشان ممکن است.

ازجمله گرایش‌­های فطری، میل به بقای ابدی است. هیچ انسانی دوست ندارد نابود شده و از بین برود. همه انسان‌­ها فطرتاً طالب حیات ­هستند؛ درحالی ­که متخصصان سلامت هم نمی­‌توانند در این دنیا جاودان بمانند. همچنین هر انسانی طالب آسایش و آرامش مطلق است؛ درحالی که آنچه در این دنیا یافت نمی­‌شود، آسایش مطلق است! ظلم و ستم، بیماری، کهن‌سالی، بلایای طبیعی و هزاران عامل برای عدم آسایش انسان از سوی خداوند تعبیه شده است تا انسان­‌ها اعم از فقیر و غنی روی آسایش مطلق را در دنیا نبینند.

لازم است دراین‌­باره بیشتر دقت کنیم؛ انسان طالب بقا است، اما در عالمی قرار گرفته که عالم فنا است! انسان طالب آسایش مطلق است، اما در عالم بلا و پُر از ظلم و ستم گرفتار شده! انسان طالب لذت مطلق است، اما در عالمی پُر از درد و رنج اسیر شده! آیا این اتفاق معقول است و با حکمت الهی سازگای دارد؟ بنابراین می‌­توان همانند جنین فرضی این‌چنین استدلال کرد: اگر حیات بزرگ‌تر از دنیا پس از مرگ وجود نداشته باشد، حکمت الهی نقض شده و زیر سؤال می­‌رود. اگر موجودات زنده در دنیا عبارت از اسب، شتر و گوسفند بودند، حیات ابدی ضرورتی نداشت. اما خلقت موجودی مانند انسان و نهادینه کردن میل به بقا، آسایش و لذت مطلق که در دنیا زمینه‌­ای برای برآورده ­شدن کامل آن‌ها نیست، کاری است غیر حکیمانه که از ساحت الهی به ­دور بوده؛ ازاین‌­رو روشن می‌­شود انسان برای چنین حیاتی آفریده شده است و دنیا گذرگاهی بیش نیست.

  دنیا مادر دوم انسان­

با توجه به آنچه گذشت، معلوم می‌­شود دنیا دومین عالم جنینی انسان است! حقیقت این است که انسان نه یک دوره، بلکه دو دوره جنینی دارد. در دوره جنینی نخست به‌­صورت جبری رشد و تکامل پیدا می‌­کند، اما در دومین دوره می‌­بایست خود حقیقت وجودی خویش را بسازد. اگر از این برهه حساس ناقص وارد عالم آخرت شود، همین ورود ناقص برای عذاب ابدی وی کافی است. انسان فطرتاً نیازهایی دارد؛ اگر این نیازها را به‌­صورت مناسب برطرف نکند، با انبوهی از احساس خلأها و نیازهای برطرف‌­نشده وارد عالم ابدی می­‌شود؛ همچون فردی که به موارد مخدر اعتیاد دارد. چنین فردی بدون مواد مخدر شب و روزش تیره‌وتار می‌­شود. انسان­‌هایی که با خدای متعال در دنیا ارتباط برقرار نمی‌­کنند و به اُنس با دنیا اعتیاد پیدا می‌­کنند، پس از انتقال به عالمی که خبری از حقایق دنیوی در آن نیست، حکم معتاد به مواد مخدر را دارند و حتی حالشان نسبت به او بسیار بدتر است و حتی قابل مقایسه با چنین شخصی نیستند؛ چراکه از همه اموری که با آن‌ها مأنوس بوده‌اند، کنده می‌­شوند. با وجود ­آنکه نیازشان همچنان پابرجا است، خبری از آنچه نیازشان را رفع می­‌کند، نیست.

شناسه خبر 69584