شناسه خبر:84840
1403/4/30 15:19:38

سپهرغرب، گروه اجتماعی- طاهره ترابی مهوش: در گفت‌وگو با دانش‌آموخته دکتری علوم تربیتی مشخص شد؛ مهارت زندگی رکن فراموش‌شده در نظام آموزش رسمی کشور است.

آنچه مسلم است اینکه متأسفانه سیستم آموزشی ما در بیشتر مواقع تئوری‌محور است و مسئله حفظیات و کتاب در آن بیش از هر چیزی مهم بوده و مبنای ارزش‌گذاری است در حالی که علم و دانش فقط منحصر به فیزیک، شیمی‌ و ادبیات نیست به دیگر سخن آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان مسئله مهمی ‌است که متأسفانه آموزش و پرورش از آن غفلت می‌کند، این آموزش‌ها باید از دوران ابتدایی آغاز شده و حتی در دانشگاه هم ادامه پیدا کند.

درس‌هایی در زندگی وجود دارد که بیش از این‌ها مهم است و اگر فرد آن‌ها را نداند خطرات بزرگ‌تری او را تهدید می‌کند، این درس‌ها ارتباط فرد با دیگران و موفقیت او را تحت تأثیر قرار می‌دهد، صحبت تدریس این آموزش‌ها در دوران جوانی در دانشگاه‌ها مطرح و واحدهای درسی نیز با همین عنوان در نظر گرفته شد، اما آن‌طور که باید جدی به این مسئله پرداخته نشد.

آموزش و پرورش باید پیش‌قدم این طرح می‌شد، زیرا جای این موضوع هست که این سازمان در کنار درس‌هایی که به‌صورت اجباری به دانش‌آموزان یاد می‌دهد این واحد درسی را هم اضافه کند.

آموزش مهارت‌های زندگی طیف وسیعی از آموزش‌های تئوریک و عملیاتی را دربرمی‌گیرد در حالی که مهم‌ترین اصلی که دانش‌آموزان باید در این سنین بیاموزند این است که چگونه ارتباط خود را با دیگران تنظیم کنند.

نحوه شکل‌گیری یک ارتباط مؤثر و اینکه در این ارتباط چه رفتارهایی لازم است فرد انجام دهد آموزش مهمی‌ است که اگر در دوران کودکی و نوجوانی به فرد آموخته نشود نمی‌توان انتظار داشت در بزرگ‌سالی بتواند از پس ارتباط با دیگران و اجتماع برآمده و فرد موفقی باشد.

نحوه صحبت کردن، رفتار کردن و ایفای مسئولیت‌هایی که به هر حال در زندگی بر عهده هر فردی قرار می‌گیرد باید در این سنین آموخته شود. برای بسیاری از افراد به‌ویژه خانم‌ها برای آموزش درباره ایفای نقش در آینده، فقط به آشپزی و خانه‌داری اکتفا می‌کنیم و برای آن چیزی که اصل است و اگر افراد ندانند نمی‌توانند حتی این مسئولیت‌ها را نیز به‌درستی ایفا کنند، آموزشی داده نمی‌شود.

درباره پسران نیز آموزش در مدرسه و دانشگاه هیچ‌وقت جنبه عملیاتی ندارد، بنابراین راه‌های کسب و کار و روش کسب موفقیت بیشتر در آینده به کسی از ابتدا آموزش داده نمی‌شود. همین مسئله باعث می‌شود بیشتر افراد این مهارت‌ها را در سنین بزرگسالی ندانند و در بازار کسب و کار دچار تنش و چالش شوند.

بر این اساس به‌عنوان یکی از چالش‌های اجتماعی برآن شدیم تا در این باره با دانش‌آموخته دکتری علوم تربیتی و جامعه‌شناس گفت‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:

امان‌الله قرائی‌مقدم با بیان اینکه آموزش مهارت‌های زندگی همواره می‌بایست از سوی نظام آموزش رسمی کشور از سطوح ابتدایی تا دانشگاه به‌عنوان یک اولویت در دستور کار آموزش و پرورش دانش‌آموزان قرار گیرد گفت: گواه این مسئله این است که از در مدرسه «نسوان» که در سال 1306 در ارومیه توسط چند تن از مبلغان مسیحی خانم تأسیس شد و بعدها در سایر مناطق کشور نیز گسترش یافتند، از بدو امر علاوه بر آموزش مباحث کتاب درسی مهارت‌های زندگی نیز ارائه می‌شد.

وی با تأکید بر اینکه طبق بررسی‌هایی که بنده در این حوزه به‌عنوان موضوع پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد‌م در رشته علوم تربیتی داشتم؛ مشخص شد طی سه سال دبیرستان حدود سه ساعت از ساعات حضور دانش‌آموزان در مدرسه صرف آموزش مبانی خانه‌داری، خیاطی، صنایع دستی و نقاشی می‌شد، ابراز کرد: البته این امر ‌تنها مختص دختران نبود بلکه در مدارس پسرانه نیز مهارت‌های زندگی و مباحث شغلی در دستور کار قرار داشت.

وی با تأکید بر اینکه متأسفانه با تغییراتی که در دهه 50 در نظام آموزشی رخ داد، این مهارت‌آموزی به فراموشی سپرده و جای خود را به معلم‌محوری و آموزش شفاهی داد، گفت: در حالی که طبق نظریات جامعه‌شناسان مطرح دنیا یکی از وظایف آموزش و پرورش عمل‌گرایی است به طوری که در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت نوشته جان دیویی، آمده که آموزش و پرورشی کارآمد است که نتایج انتخابات در عمل مفید واقع شده و به درد بخورد.

این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه اگر ما می‌خواهیم منطبق با گفتار بزرگان تعلیم و تربیت در مسیر آموزش درست نسل کودک و نوجوان و جوان حرکت کنیم، چاره‌ای جزو عمل‌گرا کردن تدریس در مدارس نداریم، عنوان کرد: نتیجه آموزش شفاهی و حفظ کردن دروس امروز باعث شده که فارغ‌التحصیلان رشته‌هایی همچون فیزیک نتوانند کلید و پریز برق خانه خود را عوض کنند.

قرائی‌مقدم ادامه داد: بنده بارها به طرق مختلف به این رویکرد در مدارس و سیستم تدریس در کشور اعتراض کرده و خواهان تغییر در آن شدم زیرا آنچه مسلم است اینکه نظام آموزشی از مدرسه گرفته تا دانشگاه نخستین نهادی است که می‌تواند دانش‌آموز و فرزندان ما را برای زندگی اجتماعی آماده کند.

وی با بیان اینکه نقش نظام آموزشی در نهادینه کردن ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی نیز باید به‌عنوان یک اصل دنبال شود، ابراز کرد: در حال حاضر مهم‌ترین مسئله جوامع به‌ویژه کشور ما عدم آموزش هنجارهای فرهنگی است.

این دانش‌آموخته دکتری علوم تربیتی با بیان اینکه نظام آموزشی موظف است نسل جوان را با ارزش و هنجارهای فرهنگی ملی، میهنی و دینی آشنا کند تشریح کرد: برای مثال در شهری همچون همدان که مهد شکل‌گیری تمدن انسانی است، کدام مدرسه دانش‌آموزان خود را به دیدن کتیبه‌های گنج‌نامه یا مجسمه شیرسنگی که نماد فرهنگ و تمدن و تاریخ همدان به‌شمار می‌رود، برده است؟

قرائی‌مقدم با انعقاد از عملکرد ضعیف آموزش و پرورش در بعد هویت‌بخشی فرهنگی و در عین حال شناساندن باورها و ارزش‌های دینی و ملی به دانش‌آموزان، گفت: همین مسئله باعث شده که بچه‌های ما امروز به غرب و تمدن غربی و ارزش‌های آن‌ها رغبت بیشتری داشته باشند.

وی با تأکید بر اینکه بیشتر فرزندان ما غرب‌زده شده‌اند، خاطرنشان کرد: امروز ارزش و هنجارهای ملی و میهنی در کتاب‌های درسی ما بسیار کمرنگ است در نتیجه ذهن دانش‌آموز توسط دیگر ارزش و باورهای غربی به طرق مختلف پر خواهد شد؛ از کارتون تام و جری گرفته تا لوک خوش‌شانس و فیلم‌های سریال‌های خارجی که همگی حساب‌شده عمل می‌کنند.

مع‌الوصف با توجه به آنچه گفته شد ناکارآمدی در نظام آموزش و پرورش موجب شده تا فارغ‌التحصیلان دانشگاه و صاحب «مدرک» از «مهارت» کافی برای اجرای مناسب حتی کار که در رشته آن تحصیل کرده‌اند هم برخوردار نباشند چه برسد به مهارت‌های زندگی.

یعنی در نظام آموزشی ما، افرادی که دارای مدرک تحصیلی هستند از حقوق و شغل مناسب برخوردار خواهند شد، در حالی که شاید نه‌تنها مهارت زیست بهتر بلکه مهارت انجام کار یا دقت لازم برای اجرای آن را هم نداشته باشند. حال آنکه بهترین حالت وقتی است که ضمن آموختن مهارت‌های زندگی اجتماعی در پی پذیرش نقش‌های مختلف، در شغلی مهارت داشته و مدرک تحصیلی مربوط به آن را نیز داشته باشد، اما در مقایسه بین یک فرد ماهر که مدرک نداشته باشد، اولویت و اهمیت در استخدام اغلب با فردی است که مدرک تحصیلی دارد.

به عبارت دیگر می‌ توان گفت که «مدرک» کسب دانش یک کار است و «مهارت» تجربه استفاده از آن است و فرد برای موفقیت در مسابقه زندگی، نیازمند داشتن مدرک همراه با مهارت به لحاظ اجتماعی و فنی است. به عبارت دیگر درک برای به‌دست آوردن شغل لازم است ولی مهارت لازمه حفظ و پیشرفت فرد در مسیر و زندگی و کار است و می‌توان مدعی شد که در حال حاضر مدرک و مهارت دو روی یک سکه هستند که متأسفانه نظام آموزشی ما هنوز قادر نیست مدرک و مهارت لازم برای آن را، به‌صورت یکپارچه به فرزندان منتقل کند.

شناسه خبر 84840